حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. 16 شوال 1445 Wednesday, 24 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 4548 تعداد نوشته های امروز : 7 تعداد اعضا : 3 تعداد دیدگاهها : 0×
ادبیات نوظهور در مورد پارک‌های کشاورزی (APs)
13 بهمن 1401 - 15:54
شناسه : 15657
4
در طول تاریخ آرکائیک بشر و برای قرن‌ها، شهر و روستا از دیدگاه فضایی و عملکردی به‌شدت قابل تمایز بودند و در عین حال به‌وسیله رابطه دوگانه مولد و بهنگام "شهر به‌عنوان محل مصرف، روستا به‌عنوان محل تولید"؛ به هم مرتبط می‌گشتند.
ارسال توسط : نویسنده : دکتر حسین شیرزاد، تحلیل‌گر و دکترای توسعه کشاورزی منبع : داغ (دیده‌بان امنیت غذایی)
پ
پ

اما آغاز روند جهانی شدن، در نیمه دوم قرن گذشته، رشد بُعد شهری را از نظر جمعیتی و فضایی تحریک کرد و در قلمرو اطراف و پسکرانه‌ها گسترش داد. با گسترش کرانه‌های شهری، شکل مرزبندی‌های حایل بین سکونتگاه شهری و روستایی به طور فزآینده‌ای صورت مبهمی به خود گرفته است. بدین صورت که در نتیجه تجاوز شهرها به محیط پیرامونی، تعداد زیادی از قطعات سرزمینی و مناظر حایل، از هویت خاص قبلی خویش محروم گشته یا فاصله گرفته‌اند.در واقع، تاریخ قرن گذشته با روند از دست دادن “ارزش‌های مادی و ادراکی سرزمین‌ها” مرز قابل تمایزی با قرون قبلی دارد. گسترش شهری کنونی، عمیقاً قلمرو کشاورزی را تهدید کرده و رابطه یکپارچه (و در حال حاضر منسوخ شده) شهر و روستا را بازتعریف نموده است، چنانکه بر اساس آن، شهر دیگر یک واقعیت مجرد نیست. بلکه سناریوهای مادی و غیر مادی که ارائه و پیشنهاد می‌کند، بی شمار و متنوع هستند. تغییر در این رابطه که بر جنبه‌های اجتماعی-دموگرافیک، اقتصادی، فضایی و عملکردی تأثیر گذاشته است، حتی شکل روستاها را نیز مشروط به ساختار زنجیره‌های تامین، کمیت و کیفیت منابع اولیه، تدارک نیروی کار و لجستیک و از همه با اهمیت‌تر، کار ویژه مهمی ذیل عنصر امنیت غذایی و غذا نموده است.
در عالم انتزاع، پس از غلبه بر مرزبندی‌های سنتی و واضح بین دوگانه شهر -روستا، تعاریف جدیدی در ادبیات علمی برای توصیف “مناطق حایل بین شهر و روستا” ظاهر شده است که بطور فزآینده‌ای برای تفسیر همزیستی و آمیختگی اشکال، کاربردها و عملکردهای جدید استقرار، بسط یافته است و موضوعات مربوط به دگرگونی‌ها و چالش‌های متقابل هر دو سکونتگاه را می‌بیند. به عبارت دیگر، مفهوم فضایی که به عنوان “حوالی شهری” تعریف می‌شود، زمانی قابل تبیین می‌شود که در چشم‌انداز سرزمینی گسترده‌تر، ابعاد شهری و کشاورزی- روستایی در یک رابطه متقابل و مبادله قوی با هم در تماس باشند. در حقیقت، پیرامون شهری صرفاً نباید به عنوان «فضای اطراف شهر» در نظر گرفته شود. بلکه در آن، باید بتوانیم شکلی جدید و مستقل از شهر معاصر را مشاهده کنیم. در واقع، بافت‌های حومه‌شهری «نزدیک به پیوستار شهری متراکم » قرار دارند، جایی که شهر و روستا در تماس مستقیم بوده اما میزبان بیشتر رشد شهری هستند. لذا مفاهیمی مانند” پراکندگی شهری، شهر گسترده، شهر پراکنده، کشاورزی-شهری، فضای روستایی حومه شهری” یکی از ویژگی‌هایی است که بیشتر مناطق شهری امروزی در برخوردار بودن از این فضا مشترک هستند. فضایی که نه شهر است و نه حتی روستایی؛ از هویت قبلی خویش منفک شده و با هویت جدید خود مأنوس نیست یا هنوز خو نگرفته، اما در آن سازماندهی مجدد و بازتوزیع بخشی از فعالیت‌های تولیدی با جذابیت قوی صورت گرفته و پتانسیل ایجاد بافت مسکونی (رانت مسکن) و غیره در آن وجود دارد.
پهنه مذکور، مکانی است برای آزمایش اشکال جدید توسعه شهری؛ همچنین مکانی است که در آن شیوه‌های زندگی جدید و استراتژی‌های نوآورانه‌تر بازسازی فضا و زمان، با توجه به انتخاب‌های مختلف فردی، آزمون می‌شوند. جایی که مرز روشن بین کرانه های شهری و روستایی ناپدید می‌شود، در این فضای “مه‌آلود کارکردها”؛ حال اگر دولت به یاری اتخاذ سیاست‌های توسعه ملی، رگولاتوری و نهادسازی پیرامون این فضاها در سطح کشور به شکلی مناسب “مداخله‌گری” ننماید، با آشفته بازاری روبرو خواهیم شد که اکنون با آن روبرو هستیم و جدای از توزیع رانت در بین دلالان “بورژوازی املاک و مستغلات” پدیده‌هایی نظیر استقرار سکونتگاه‌های غیر قانونی، تخریب محیط‌زیست و منظر می‌تواند به آسانی در این فضاها رخ دهد و مناظری از جهت‌گیرهای نامربوط ایجاد کند. بنابراین، ما با سرزمین هایی روبرو هستیم که در آنها بازی مهمی برای مهار تغییر کاربری زمین و بازیابی عملکردهایی با هدف پایداری محیط زیست و حفاظت از سرزمین در حال انجام است. اگر مداخله‌گری دولتی مطلوب صورت گیرد، فضاهای حومه شهری به جاذبه‌های واقعی و نقاط مرجعی تبدیل می‌شوند که از طریق آنها می‌توان «انرژی‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را که می‌تواند قلمروی جدید و حتی شهروندی جدید ایجاد کند» در میانه ردیابی و شناسایی کرد. بنابراین در تلاش برای پاسخگویی به نیازهای هویتی و کیفیت محیطی این فضاهای حایل؛ برنامه توسعه محور مجددی با حمایت نهادی شارع در نظر گرفته شده است، که نه تنها از ماهیت “فیزیکی-عملکردی” جدید، بلکه بیشتر به سمت معرفی اشکال جدیدی از “حکمرانی تحولات کاربری اراضی” هدایت می‌شود تا بیش از همه، توجهات را به توسعه فعال این مناطق حاشیه شهری واجد پتانسیل کشاورزی، محیطی و چشم‌انداز (منظر) معطوف کند، در بستر چنین پیشینه‌ای، مباحث تئوریک و گفتگوی جهانی پیرامون تأسیس فضاهایی موسوم به “آگروپارک‌ها” Agroparks (AP)” طرح و بازنمایی شد.
به نظر می‌رسد در بطن پارک‌های کشاورزی، باغ‌های مدرن شهری، زنجیرهای از بازارهای کشاورزی، مزارع آموزشی عمودی، جلوه‌هایی از کشاورزی شهری، فضاهای تفریحی و آگروتوریسم-بوم‌گردی متکی بر ارزش‌های اکولوژیک مقدر شده تا به تقاضاهای جدید برای تصاحب مجدد قلمروها، به اشتراک گذاشتن نمونه‌ای از نوآوری‌های زنجیره کشاورزی مدرن و نیاز متروپل‌ها به عرضه مستقیم جریان‌های کالایی کشاورزی به طبقه متوسط و دهک‌های پایین درآمدی؛ در کنار ایجاد مشاغل تازه، جذب سرمایه و جلوه‌های نو از مشارکت فضایی در تعامل سازنده و خلاقانه بین فضای شهری و روستایی پاسخ دهد. لذا با تدوین بنیان‌های نظری، تبیین کارکرد یالمان‌ها، معماری مناسب و چیدمان استقرار دیالکتیکی فعالیت‌های تولید-پردازش و توزیع در قالب یک “مستر پلان جامع” این تجربیات را می‌توان به عنوان پروژه‌هایی پیکربندی کرد که قادر به کشف مجدد و باز تولید ارزش‌های متکثر این واقعیت‌ها در پسکرانه‌های روستایی و شهری هستند.
در مراحل اولیه، این رویکردی است که از طریق فرآیند ترویج و توسعه کشاورزی انجام می‌شود تا عنصر کشاورزی را با استفاده از معیارهای نوآورانه و تمرکز بر فعالیت چند کارکردی به پیش برده و البته برای دستیابی به چنین عملکردهایی باید “چشم‌انداز و حفظ تنوع زیستی” در اولویت قرار گیرد. مفروض ابتدایی این است که می‌توان بر “دوگانه سنتی شهر و روستا ” با تقویت جنبه چندکارکردی عنصر کشاورزی غلبه کرد، مشروط بر اینکه از یک سو شیوه‌های نوآورانه تولید کشاورزی تشویق شود و از سوی دیگر سیاست‌های کشاورزی شهری که ادغام شهر و روستا را به عنوان اجزای اساسی در نظر می‌گیرد، صورت‌بندی گردد. به عبارت دیگر، در این رویکرد، پدیده چند کارکردی کشاورزی نقش اجتماعی – زیست محیطی دارد، زیرا در راستای ارائه خدمات اکوسیستمی به جوامع و حفاظت از منابع طبیعی است. از سوی دیگر واجد عواملی است که هم برای منطقه و هم برای کشاورزان فرصت‌هایی را بوجود می‌آورد تا مردم بتوانند منابع درآمدی جدیدی را کشف کنند. این واقعیت که در مزارع حومه شهری، امکان انجام کارکردهایی متمایز از تولید کالا تا تولید خروجی‌های غیرکالایی، که اغلب ویژگی‌های کالاهای عمومی (منظر، میراث فرهنگی، ایمنی غذایی، سرزمینی) را به خود می‌گیرند، وجود دارد و بدون شک ارزش افزوده‌ای را تشکیل می‌دهد. نه تنها کشاورزی، بلکه فعالیت‌های مرتبط با گردشگری، اوقات فراغت و کشف مجدد ارزش‌های اکولوژیکی و زیست‌محیطی در منطقه، که می‌تواند به طور کامل در پارک‌های کشاورزی پیرامون شهری مورد استقبال قرار گیرد و به عنوان عناصر کاهش‌دهنده آلودگی و تخریب این فضاهای حایل عمل ‌کند.
در خصوص این نگاه، اروپا پیشگام تأسیس آگروپارک‌ها است. به عنوان مثال، بر اساس دستورالعمل‌های کمیته اقتصادی و اجتماعی اروپا (EESC) در نظر است تا سال 2050، اهداف پیشران حفظ و توسعه کشاورزی حومه شهری از طریق برنامه‌هایی که می‌توانند در سطوح بین‌شهری و فراشهری با شبکه‌سازی ذی‌نفعان عمومی و خصوصی در منطقه اعمال و محقق شوند، دنبال نماید. این رویکرد مطابق با آنچه در تأسیس یک پارک کشاورزی حومه شهری اتفاق می‌افتد به یک «سازمان مشارکت و مدیریت» سپرده شده است که قادر به انجام هماهنگی اقدامات مختلف و تحریک و تقویت ایجاد شبکه‌های همکاری بین ذی‌نفعان و ذی‌مدخلان مختلف است. مشارکت و مدیریت سازماندهی شده ویژگی‌هایی هستند که پارک‌های کشاورزی اروپایی را متمایز می‌کنند و فرصتی برای تقویت کشاورزی و همچنین کمک به پویایی سرزمین‌ها در مناطق حاشیه‌شهری، ارائه می‌دهند. در ایتالیا، بیشتر پارک‌هایی که به‌عنوان آگروپارک طبقه‌بندی می‌شوند، بر اساس یک رویکرد از پایین به بالا (منطق توافقی با جامعه محلی) راه‌اندازی می‌شوند و «از نظر اندازه، نوع و تعداد بازیکنان درگیر، و همچنین سازمان و هدف» متفاوت هستند. در حالی که پارک‌هایی که «به عنوان مؤسسات دولتی ارضی رسمی» تعبیر می‌شوند کمتر رایج هستند. در هلند، پارک کشاورزی با ویژگی‌های عملکردی چند منظوره، ادراک عملکردی جدید، شکل‌های سازمانی و تولیدی نو، مکان‌های ترجیحی برای مزارع چند منظوره و ابزارهای حاکمیتی برای ارتقای طیف وسیعی از فعالیت‌ها است که کمترین آن گردشگری پیرامون شهری است. در واقع پارک‌ها به کانون رهایی از ازدحام و واقعیت‌های شهری تبدیل می‌شوند که به آنها کارکردها و ارزش‌های جدیدی می‌دهد، از بازآفرینی محیطی گرفته تا بازار عرضه مستقیم مواد غذایی با کیفیت، تا ایجاد فضاهای تفریحی و فراغتی، بنابراین “آگروپارک‌ها”، بسته به عملکرد شناسایی ‌شده، گزینه‌های مدیریتی متعددی باز تولید می‌کنند.
در آلمان، پارک کشاورزی به مثابه ابزار حاکمیتی برای اجرای یک حکمرانی یکپارچه و پایدار در مناطق حایل شهری و روستایی است و برای تحریک فرآیندهای توسعه گردشگری به موازات ادراک کلی واقعیت های پیرامون شهری عمل می‌کند. در این کشور، پارک کشاورزی به عنوان مدل‌هایی از حکمرانی یکپارچه سرزمینی، که از فعالیت‌های مرتبط با کشاورزی چند منظوره و بسیج اجتماعی به منظور بازگشت به محیط‌گرایی ایجاد شده است، در کنار کشاورزی چند منظوره برای توسعه مناطق پیرامون شهری در پارک‌ها حمایت می‌کند. پارک کشاورزی به عنوان میزبان مزارع چند منظوره می‌تواند فعالیت‌های مختلفی را ارائه داده، توریسم را تحریک کرده، از تقویت سنت‌های کشاورزی (تعطیلات مزرعه، مزارع آموزشی، فضاهای تفریحی و غیره) تا ایجاد یک چشم‌انداز «محافظت‌کننده» نسبت به میراث سرزمینی و منظر بنیادی عمل کنند. در دهه‌های اخیر، ادبیات نوظهوری در مورد پارک‌های کشاورزی (APs) شروع به توصیف و نظریه‌پردازی در میان کشورهای مختلفی بروز کرده است که پیرامون آن بحث و مطالعات فراوانی اجرا شده‌اند. از هنگامی که این مفهوم از اوایل دهه 1990 با اشتیاق در میان متخصصین کشاورزی و جغرافی‌دان‌های شهری پذیرفته شده است یافته‌ها و جهت‌گیری‌های پژوهشی این کار به اندازه مفهوم و شیوه اجرای آن متفاوت است. به عنوان مثال، در ایالات متحده آمریکا، پارک‌های کشاورزی را با اهداف برنامه‌ریزی کشاورزی و اهداف تفریحی-فراغت مرتبط می‌کنند، در حالی که در هلند، بر اساس تحقیقات صورت گرفته در دانشگاه واگنینگن (Wageningen) ، پارک‌های کشاورزی را بیشتر به سمت کشت و صنعت‌های تجاری جهت می‌دهند. در یکی از اولین انتشارات در مورد APs، محققان دانشگاه پلی‌تکنیک میلان، ابعاد تفریحی و محیطی ( Parco Agricolo) را شناسایی کردند که در نتیجه آن آگرو پارک ( Sud di Milano ) در سال 2011 متجلی شد. در ایتالیا، تحقیقات اخیر در دانشگاه (Firenze) بر بعد حکمرانی سرزمینی (APs)ها به عنوان کانون اصلی توجه تأکید کرده است. در حالی که در اسپانیا، یک مدل یکپارچه مدیریتی از (APs)پیشنهاد شده است که چهار جنبه کلیدی “ارائه چشم‌انداز استراتژیک، حکمرانی، مدیریت و برنامه‌ریزی در توسعه” را دنبال می‌کند. از منظر برنامه‌ریزان و سیاست‌گذارانی که روی حفاظت از کشاورزی پیرامون شهری و حفاظت و مدیریت فضاهای باز کار می‌کنند، (APs) های اروپایی ناهمگن هستند و تنها تعداد کمی از آنها از منظر مدیریتی نهادینه شده‌اند، در حالی که اکثریت به عنوان پروژه‌های کم و بیش خاموش، با توافقات ابتدایی، و در حد تبادل اسناد (غیر) رسمی و یا معاملات ابتر، باقی مانده‌اند. همه این مطالعات در مورد آنچه که یک (APs) می‌تواند یا باید باشد، در مقام گمانه‌زنی‌های اولیه است و بیشترشان فاقد پایه‌های تجربی و نظری قابل اتکاء هستند، اما از نگاه جامع‌تر نظریه‌پردازی به پارک‌های کشاورزی دو رویکرد اصلی در این منظومه فکری قابل درک است. رویکرد اول که به آگروپارک‌ها به مثابه پارک‌های کشاورزی حاشیه شهری (UFAPs)، با در نظر گرفتن الگوهای چندوجهی شهرنشینی نگریسته و در آن اولویت‌های تجاری و درآمدزایی از فضای پارک کمتر مشهود است و هدف آن ارائه ویژگی‌های اصلی، مفاهیم و تعریف یک شکل از (APs)ها، به عنوان ابزاری مناسب برای دستیابی مشترک به بهبود محیط شهری و حفاظت فعال از فضای سبز پیرامون شهری است. در این رویکرد (APs)ها طرحی برای تقویت پایداری زمین‌های کشاورزی پیرامون متروپل ها برای حفاظت از تنوع زیستی، انعطاف‌پذیری سکونتگاه‌ها و توسعه درون‌زای یکپارچه محلی است و مفاهیم و تعاریف(APs) به عنوان یک ابزار مناسب برای دستیابی مشترک به بهبود محیط زیست شهری و حفاظت فعال از فضای سبز پیرامون شهری محسوب می‌شود.
اما رویکرد دوم به آگرو پارک‌ها؛ به عنوان یک فضای تجاری اختصاص داده شده به تولیدات زنجیره ارزش کشاورزی، ادراک می‌شود. اگرچه هر دو کم و بیش به تداوم تولید محصولات کشاورزی، چشم‌اندازی برای حفظ زمین‌های کشاورزی و فعالیت‌های کشاورزی در میان مدت و جنگل‌داری در بلند مدت، تأمین غذا و دسترسی به زمین‌های کشاورزی تعیین شده توجه دارند، اما تفاوت‌های مهمی در گرایش محوری بین دو رویکرد وجود دارد. مثلاً در اتحادیه اروپا، “مقوله عملیاتی” پارک کشاورزی(AP) ، حداقل در برخی کشورها، نقش مشترک و عموماً پذیرفته شده‌ای، به عنوان یک ابزار محافظتی و فعال برای افزایش برنامه‌ریزی در مناطق کشاورزی-محیطی، حومه شهری، تجسم یافته است. در نمونه “پارک کشاورزی هایدلبرگ”، زمینی به مساحت 420 هکتار که برای اهداف کشاورزی مورد استفاده قرار گرفته است، این پارک بین چهار منطقه هایدلبرگ Bahnstadt، Patrick-Henry-Village، Pfaffengrund و Kirchheim و همچنین Eppelheim قرار دارد. فرض اولیه آن است که هایدلبرگ در حال رشد است و مردم به طور فزآینده‌ای در طول اوقات فراغت خود از این منطقه استفاده می‌کنند – همانطور که کشاورزی نیز در روند تغییر مداوم است- بنابراین هدف از پروژه پارک کشاورزی، که به عنوان یک فرآیند طراحی شده است، شناسایی کاربردها و تفاهم بین تضادهای شهری- روستایی مورد نظر، دالان ارتباط بین آنها و رسیدن به چشم‌اندازی است که توسعه هر دو قطب را در برگیرد. طرفه اینکه وجود تعداد زیادی از مالکان و کاربران به این معنی است که تغییر تنها با ایجاد یک شبکه منسجم قابل تحقق است. برای این منظور، یک مفهوم اولیه از طریق بحث شدید و فرآیند کارگاه‌های مشورتی با ساکنان محلی، کشاورزان، و اعضای علاقه‌مند عموم مردم، ابداع شد سپس مطالعه اصولی آغاز و تکمیل شد. تا اینکه در سال 2019، شورای منطقه، گروهی را موظف به تهیه و ممیزی و برنامه‌ریزی گزارشی کرد تا ایده‌های مفهومی را به دستورالعمل‌هایی برای بحث تبدیل کند. این گزارش که توسط “باخپلان مونیخ” تهیه شده است، اکنون به عنوان بنایی برای “مشارکت‌های مدنی” آتی در توسعه پارک خواهد بود. پارک کشاورزی نشان داد که چگونه چرخه‌های اقتصادی و مادی موجود را می‌توان بیشتر تشدید کرد.
کالاهای تولید شده در اینجا بصورت عرضه مستقیم به مشتریان فروخته می‌شود. پارک کشاورزی به عنوان یک “پنجره نمایش” نیز در نظر گرفته شده است که در آن شما می‌توانید ببینید که چگونه می‌توان غذاها را کارآمدتر و با روشی سازگار با محیط زیست، تولید کرد. روش‌های جدید کشاورزی که از ایده مدیریت بهینه پسماند، اقتصاد گردشی و تولید انرژی ایجاد شده‌اند، در اینجا آزمایش و به نمایش گذاشته می‌شوند. فرودگاه مرکزی که زمانی توسط ارتش ایالات متحده استفاده می‌شد، در مرکز ایده‌ها گنجانده شده است و استفاده جدید آن در بافت پارک کشاورزی صورت می‌گیرد. هدف کار، تضمین یک ساختار عملیاتی و تجاری پایدار است. در اینجا، دور شدن از کشاورزی صنعتی انبوه تجسم خواهد شد و جامعه مدنی و کشاورزی متقابلاً از یکدیگر حمایت خواهند کرد. دور شدن از کشاورزی صنعتی انبوه تنها در صورتی موفقیت‌آمیز خواهد بود که مردم بتوانند به کشاورزان و روش‌های جدید برای کشاورزی پایدار به عنوان فضایی برای فعالیت‌های اوقات فراغت و استراحت، جایی که کشاورزی در محدوده شهر به نمایش گذاشته می‌شود و می‌توان در آینده تجربه کرد، اعتماد کنند.
توانایی نوآوری یک شاخص مهم برای قضاوت در مورد اثربخشی ساخت پارک ملی علم و فناوری کشاورزی است. نمونه واضح آن جمهوری خلق چین است. در کنفرانس ملی علوم و فناوری کشاورزی چین در سال 2001، کمیته مرکزی حزب و شورای دولتی، ساخت پارک ملی علوم و فناوری کشاورزی را به عنوان یک اقدام مهم در زمینه توسعه دانش کاربردی و فناوری “در حال تجاری شدن” ذکر کردند. پس از بیش از 10 سال ساخت و ساز آزمایشی و پیشرفت همه‌جانبه، تا پایان سال 2017، چین تأسیس 246 پارک را تصویب کرد که همه استان ها، مناطق خودمختار، شهرداری‌های مستقیماً زیر نظر دولت مرکزی، ولی دارای برنامه‌های جداگانه، با نمایش قابل توجهی از علم و فناوری شکل گیرد. شی جین پینگ، گفت: بال‌های علم و فناوری را به کشاورزی بدهید. پارک علم و فناوری کشاورزی نقش بسیار مهمی در ارتقای تعدیل ساختار کشاورزی، پرورش صنایع پیشرو، ارتقای قابلیت نوآوری فناوری بنگاه های کشاورزی و افزایش درآمد کشاورزان ایفا می‌کند. منطقه جیانگشی جمعیت کشاورزی زیاد و منطقه روستایی وسیعی دارد. محصولات کشاورزی آن مانند غلات، خوک و روغن جایگاه مهمی در کشور دارند و یک پایگاه مهم تأمین محصولات کشاورزی برای دلتای رودخانه یانگ تسه و دلتای رودخانه مروارید است. استان جیانگشی به طور فعال ساخت پارک‌های علم و فناوری کشاورزی را در کشور ترویج می‌کند، بگونه‌ای که تا پایان سال 2014، استان جیانگشی چهار پارک ملی علم و فناوری کشاورزی (NASTP) در نانچانگ، جینگ گانگشان، سینیو و شانگرائو ساخته است. این چهار پارک ارزش کل خروجی 4.277 میلیارد یوان را برای صنعت اول، دوم و سوم به دست آوردند و 193 شرکت کشاورزی در پارک مستقر شدند و 157000 کشاورز محلی را به سمت یافتن شغل سوق دادند.
در سال 2015، استان جیانگشی مجوز سه پارک ملی علم و فناوری کشاورزی در Fengcheng، Ganzhou و Pingxiang دریافت کرد و تاکنون مقیاس پارک به تدریج افزایش یافته است. امروزه پارک ملی علم و فناوری کشاورزی به بستر مهمی برای جریان‌های آوانگارد و پیشران، نوآوری‌های مستقل کشاورزی و به پایگاهی مهم برای نوآوری و کارآفرینی در مناطق روستایی تبدیل شده است. پارک‌های این کشور همچنین به مهد پرورش و تحریک اشکال و مدل‌های جدید کسب و کار پر مخاطره در صنعت کشاورزی مبدل شده است که موتور قدرتمندی را برای رشد اقتصادی به حرکت در می‌آورد. استراتژی توسعه مبتنی بر نوآوری فعلی و استراتژی احیای روستایی الزامات و فرصت‌های جدیدی را برای ساخت و توسعه پارک ملی علم و فناوری کشاورزی (NASTP) ارائه کرده است. تحقیقات محققان داخلی در مورد(NASTP) عمدتاً بر مدل‌های توسعه، برنامه‌ریزی پارک و ساخت و ساز متمرکز است. به عنوان مثال، جیانگ هپینگ و کوی کای (2009) روش‌های ساخت پارک‌های علم و فناوری کشاورزی را خلاصه کردند و چهار شکل مبتنی بر اشکال “نشر و تشعشع” را پیشنهاد کردند. آنها بر این باور بودند که پارک های علم و فناوری کشاورزی به‌طور مؤثر نمایشی از تحول و کاربرد دستاوردهای علمی و فناوری کشاورزی را ترویج و به ارتقاء ساختار صنعت کشاورزی کمک می‌کنند. ژانگ چانگ‌های (2012) تحقیقی را در مورد مدل توسعه جامع پارک‌های علم و فناوری کشاورزی مدرن برای واحدهای تحقیقات علمی کشاورزی انجام داد که نوآوری‌های علمی و فناوری، نمایش تولید، ارتقای فناوری، آموزش علوم عمومی، گشت و گذار و گردشگری و تجارت تجاری را با هم ادغام می‌نمود. سان هونگ یانگ و همکاران (2016)مدل توسعه سازمانی هدایت دولت، مشارکت انجمن‌های صنفی و بنگاه اقتصادی (کشاورزان) را به‌عنوان بدنه اصلی و مدل توسعه عملیات فناوری موازی سه سطحی را با تعاونی‌های حرفه‌ای کشاورزان، مزارع خانوادگی و خانوارهای نمایش فناوری به‌عنوان بدنه اصلی مورد مطالعه قرار دادند و الگوی چیدمان فضایی ناحیه هسته، ناحیه نمایشی و ناحیه تابشی در حالت طرح دایره‌ای را مطرح نمودند. آنان پارک ملی علم و فناوری کشاورزی “شان دونگ بین ژو” را به‌عنوان مثال برای بررسی و مطالعه مشکلات برنامه‌ریزی پارک‌های ملی علم و فناوری کشاورزی انتخاب کردند. ژو جیان و همکاران(2016) بر این باورند که اگرچه پارک‌های علم و فناوری کشاورزی در “شی نی وو” به دستاوردهایی دست یافته‌اند، اما همچنان تنگناهایی مانند استعدادهای ناکافی، بودجه ناکافی و مکانیسم پیوند ناکافی با علایق کشاورزان وجود دارد که باعث می‌شود اثر خوشه‌ای نوآوری پارک مؤثر نباشد. بنابراین واضح است، که منافع اقتصادی ذی‌نفعان باید بهبود یابد.
تحلیل‌های جدید نشان می‌دهد که پارک‌های کشاورزی می‌توانند راه‌حلی برای چالش‌های زنجیره تأمین غذایی جهانی، مانند اختلالات ناشی از قرنطینه‌های COVID-19 ارائه دهند. براساس مطالعه جدید منتشر شده توسط مرکز برنامه کشاورزی تجاری برای صاحبان کوچک و کشاورزی (CASA) ، پارک‌های کشاورزی و صنعتی مناطق تجاری اختصاصی هستند که بر فرآوری محصولات کشاورزی و نهاده‌های کشاورزی مانند کودها تمرکز دارند. “ماتیاس هیگ”، سرپرست تحقیقات در CASA، می‌گوید که پارک‌های کشاورزی و صنعتی می‌توانند در گردهم آوردن اجزای خوشه‌های مرتبط، در یک منطقه واحد، بواسطه حضور واحدهای کوچک‌تر فرآوری مواد غذایی و شرکت‌های مرتبط با مزرعه و ارائه دسترسی به امکانات و خدمات مشترک ذخیره‌سازی، مانند زنجیره سرد، بسیار مؤثر باشند. یکی از نمونه‌های این تفکر، طرح “یک محصول، یک منطقه” در کشور هند است که براساس آن، مناطق بر روی یک محصول غذایی واحد، تجمیع منابع و زیرساخت‌ها برای توسعه کارآمد زنجیره‌های ارزش فقط یک محصول تمرکز می‌کنند. طرح “مگا فود پارک” در هند، سیاستی است که در سال 2009 برای ایجاد انگیزه در پردازش مواد غذایی و کاهش هدر رفت مواد غذایی از طریق پارک‌های کشاورزی و صنعتی، منجر به ایجاد 22 پارک جدید شده است. مطالعات صورت گرفته دلایل عدم رونق پارک‌های غذایی را گران بودن اراضی پیشنهادی و فقدان انگیزه‌های واقعی اقتصادی برای سرمایه‌گذاران برای مشارکت در طرح‌های پارک‌ها، نشان می‌دهد. چون در بیشتر موارد، مالکیت خصوصی مفهومی نداشت و زمین در پارک‌های غذایی فقط به‌صورت اجاره‌ای در دسترس بود. بسیاری از صنایع غذایی مستقر در پارک‌های غذایی بزرگ هند، آنطور که موظف بودند ارتباط خوبی با بازارهای مصرفی فراهم نمی‌کنند و این یکی دیگر از دلایل عملکرد ضعیف آنهاست. اما پارک‌ها تحت یک مرجع مدیریتی عمل می‌کنند که می‌تواند اثرات منفی را کاهش دهد و این نقطه قوت پارک‌ها بشمار می‌رود.
در قاره آفریقا، تجربه اتیوپی نشان داد که بدلیل عدم هماهنگی میان ادارات دولتی و رقابت بین سازمان‌های مربوطه طرح پارک‌های صنعتی کشاورزی یکپارچه اتیوپی نتوانست از سیستم‌های بازاری و بانکی موجود برای ایجاد یکپارچگی زنجیره ارزش استفاده کند. تا اینکه تغییر دولت در سال 2018 منجر به تأخیر و عدم اطمینان در مورد ادامه حمایت از پارک‌های کشاورزی و صنعتی شد. با این وجود، بانک توسعه آفریقا متعهد شده است که از پارک‌های یکپارچه کشاورزی و صنعتی حمایت کند تا «به کاهش فقر، رشد اقتصادی، انعطاف‌پذیری بیشتر و انسجام اجتماعی در اتیوپی از طریق افزایش بهره‌وری و تجاری‌سازی کشاورزی کمک کند. بانک معتقد است، این پروژه که شامل کمک به کشاورزان جوان و شرکت‌های کوچک متوسط است، با ایجاد شغل در اقتصادهای روستایی به کاهش اثرات میان‌مدت کووید-19 کمک می‌کند. مسئولان پارک‌های کشاورزی تأخیر در بوروکراسی، هزینه‌های بالای وام‌گیری و ضرب‌الاجل‌های غیرواقعی تحمیل‌شده توسط سرمایه‌گذاران را به‌عنوان موانع موفقیت برجسته کرده‌اند.
مسئولان پارک‌های کشاورزی و صنعتی مالزی معتقدند که این پارک‌ها «پروژه‌های پیچیده و بلندمدتی هستند که نیازمند تداوم استراتژیک و سیاست‌گذاری و همسویی بین- و مشارکت- سهامداران متعدد از جمله نهادهای دولتی، تأمین‌کنندگان مالی، بازیگران بخش خصوصی، سازمان‌های جامعه مدنی و حامیان خارجی هستند. از آنجایی که پارک‌های کشاورزی و صنعتی پروژه‌هایی سرمایه‌بر هستند که معمولاً ده سال طول می‌کشد تا به‌طور کامل تأسیس شوند و درآمدهای عمومی و خصوصی قابل توجهی ایجاد کنند، ممکن است نیاز باشد که بودجه عمومی در مقیاس بزرگ برای تأمین مالی پروژه و همچنین تأمین مالی مشترک از طریق دولتی و مشارکت خصوصی بسیج شود. تجربه مالزی نشان داده که پارک‌های کشاورزی-صنعتی مزیت مشخصی در توانایی «متمرکزنمودن بخش‌های مختلف زنجیره ارزش در یک مکان واحد، تراکم در بازیگران مختلف اقتصادی و امکان ارائه طیف وسیع‌تری از تولید و خدمات دارند» بی‌تردید، تقویت روابط قوی بین شرکت‌های فرآوری محصولات کشاورزی و کشاورزان و شناسایی قهرمانان پروژه‌های موفق می‌توانند حمایت گسترده‌ای ایجاد کنند، الگوهای موفق مسئله‌ای است که برای موفقیت پارک‌ها بسیار مهم است. در آگرو پارک‌ها ما با نوعی از استراتژی تولید ارزش متنوع روبرو می‌باشیم که با تولید محصولات متنوع، عملکردی پایدار و با کیفیت بالا را ارایه می‌دهند. در این راهبرد، منظره حایل دشت، مردم و حیوانات به‌عنوان بخش‌هایی از یک کل عملکردی در نظر گرفته می‌شوند که کارکردها، الگوها و ارتباطات میان آنها فرصت « اقتصادی» را از طریق کاهش هزینه‌های بالقوه، افزایش گزینه‌های درآمدی، سلامت محیطی محصول و ارزش‌های چندگانه اجتماعی فراهم می‌کند. با دور زدن واسطه‌های بازار، تولید اولیه از طریق زنجیره‌های ارزش طولانی‌تر و تا حدامکان مستقیم به مصرف‌کنندگان نهایی فروخته می‌شود. پردازش محصولات بیشتر محلی و متکی بر دانش بومی جوامع است و پردازش محصولات برای حفظ تمرکز بر کیفیت و طبیعی بودن فرآورده نهایی صورت می‌گیرد. این استراتژی نوظهوری است که متناسب با روایت کیفیت، ایمنی و تولید پایدار به موازات روندهای بزرگ مصرف در متروپل‌های شهری شکل می‌گیرد. در نهایت، آگرو پارک‌ها به شدت با استراتژی‌های گسترده‌تر ملی و اسناد بالادستی که توسط هر کشوری تدوین واتخاذ می‌شود، مرتبط است. آگروپارک‌ها ابزارهای مدیریت سرزمینی برای توسعه صنعت کشاورزی و اقتصاد دانش‌بنیان موسسات نوآور، سیاست‌های عمومی و خصوصی برای کارآفرینان مدرن کشاورزی (Agropreneur) و نیازمند ایجاد یکپارچگی عملکردی و تحقق پتانسیل‌ها و برنامه‌های تأمین مالی مشخص‌اند. آگرو پارک‌ها تجسم مجدد مناظر حایل بین شهر و روستا به‌عنوان سیستم‌های انطباقی پیچیده “اجتماعی-اکولوژیکی و هم “زراعی-اکولوژیکی”می‌باشند. در هسته تفکر زراعی-اکولوژیکی این مفهوم وجود دارد که هم عناصر بیوفیزیکی (خاک، اکولوژی خاک، حیوانات، پوشش گیاهی زمین، آب و عملکرد آن، اقلیم های کوچک و غیره) و الگوهای پوشش زمین می‌توانند منافع متقابل و چندگانه‌ای را در یک طراحی هدفمند ارائه کنند و سیستم “مدیریت شده زمین” در الگوی آگروپارک هم بر روی تغییرات طبیعی در منظر و هم بر روی ارتباط بین بیرون و درون عناصر و لکه‌های بالقوه برای هم‌افزایی شامل مراتع، محصولات زراعی، جنگل‌ها، تالاب‌ها، لیسه‌های علفی بلند و غیره (تقابل‌گرایی منظر) مبتنی و تأثیرگذار است.

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.