کشف مواد رادیواکتیو و تشعشعات یونیزان، تحقیق بر روی ایزوتوپهای رادیویی و توسعه فناوریهای شاخص بخصوص ردیابی با ایزوتوپها، پیشرفتهای کلیدی را در علم کشاورزی به ارمغان آورد. توسعه شتابدهنده ذرات در اوایل دهه 1930 و توانایی تولید رادیو ایزوتوپها و تشعشعات یونیزان دربها را برای تحقیقات نوآورانه در فناوری، کشاورزی، صنعت و علوم طبیعی باز کرد.
در آلمان، ژنتیک گیاهی «هانس استاب» بر روی جهشهای ناشی از تشعشع برای بهبود گیاهان از طریق اصلاح جهش موفقیتآمیز بود. تحقیقات او بیشترین ارتباط را با «کشاورزی هستهای» داشت. مرحله اولیه تحقیقات در مورد ایزوتوپها و تشعشعات با جنگ و فروپاشی رژیم نازی به پایان رسید. ممنوعیتهای تحقیقاتی تحمیل شده توسط متفقین (قانون شورای کنترل متفقین شماره 25 مورخ 29 آوریل 1946 و قانون کمیسیون عالی متفقین شماره 22 در 2 آوریل 1950) دانشمندانی را که پس از جنگ در آلمان مانده بودند از انجام تحقیقات خود منع نمود. شتابدهندههای ذرات به همراه شمارندههای گایگر، طیفسنجهای جرمی و طیفنگارها بهعنوان «دستگاههای ممنوعه» تعیین شد. علاوه بر این، متفقین هرگونه دسترسی به مواد رادیواکتیو طبیعی و مصنوعی را ممنوع کردند. با این حال، این قانون شامل شرطی بود که مشخص میکرد، آژانس امنیت متفقین مجاز به لغو ممنوعیتهای خود میباشد، با استفاده از این تبصره قانونی، تحقیقات با رادیو ایزوتوپها و تشعشعات در برخی از آزمایشگاهها در آلمان غربی در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950 آغاز شد. با این حال، این شرط همچنین به این معنا بود که گزینههای تحقیقاتی تابع قدرت تعریف شده از سوی متفقین هستند و میزان محدودیت یا مجاز بودن این گزینهها در «آلمان تقسیم و اشغال شده» ارتباط نزدیکی با پویایی جنگ سرد دارد. متفقین رسماً تمام ممنوعیتهای تحقیقاتی را تنها زمانی لغو کردند که در سال 1955 حاکمیت خود را به ترتیب به دولتهای آلمان غربی یا شرقی واگذار نمودند.
دانشمندان هستهای یک به یک، ابتدا آمریکایی، سپس بریتانیایی، کانادایی و در نهایت، دانشمندان هستهای شوروی توانستند ایزوتوپهای رادیویی و منابع تشعشعی را با تنوع بیشتری بهعنوان محصولات جانبی شکافت هستهای در راکتورهای اتمی تولید و شرایط جدیدی را برای تحقیق در مورد ایزوتوپها ایجاد کنند. در این برهه بهطور خلاصه، تابش از منظر فنی اما مهمتر از آن از نظرسیاسی رونق گرفت و رادیو ایزوتوپها به عناصر جذابی در سیاست بینالملل تبدیل شدند و در واقع بهعنوان شاخصهای روابط سیاسی بین دولتهای تولیدکننده و استفادهکننده، و همچنین، حداقل در ابتدا برای ایالات متحده، بهعنوان وسیلهای برای نظارت بر تحقیقات اتمی خارج از مرزهای ملی این کشور عمل کردند. با این حال، در سال 1949، دپارتمان ایزوتوپ مؤسسه تحقیقات انرژی اتمی (AERE) در هارول (بریتانیا) به صادرکننده پیشرو ایزوتوپ در سراسر جهان تبدیل شد و به ویژه اروپای غربی، از جمله آلمان غربی، رادیو ایزوتوپهای نیمه عمر کوتاه را تأمین کرد. در سال 1951، AERE در هارول یک مدرسه ایزوتوپی را با الگوبرداری از مدرسه «اوک ریج»، تنسی تأسیس کرد. بین سالهای 1951 و 1956، شرکتکنندگان آلمان غربی بزرگترین گروه فارغالتحصیلان برنامه ایزوتوپ بودند.
جنگ سرد کاربرد علم اتمی را در زمینه کشاورزی و غذا از دهه 1950 در دو طرف پرده آهنین تقویت کرد. البته اولین تحقیقات در این زمینه را میتوان در اوایل قرن نوزدهم ردیابی کرد. چنانکه در نیمه اول قرن بیستم، اکتشافات پیشگامانه در فیزیک و شیمی هستهای در دهه 1930 راه را برای کار سیستماتیک تر در این زمینه هموار نمود. اما مهم ترین نوآوری زمان جنگ -یعنی ساخت بمب اتمی- و زمینه سیاسی جنگ سرد بود که زمینه را برای کاربرد وسیع رادیو ایزوتوپها و تشعشعات یونیزان در تحقیقات کشاورزی فراهم نمود. در واقع، جنگ سرد همه مواد، شیوهها و فنآوریها را در این زمینه که از اواخر دهه 1960 به عنوان «کشاورزی هستهای» شناخته میشد، با برچسب سیاسی آغشته کرد. زیرا ابرقدرتهای جنگ سرد، سواد هستهای و دسترسی به منابع و فناوری هستهای را به برترین ضریب قدرت در نزاع بین ابر قدرتها ارتقا دادند. بنابراین این منافع سیاسی و روابط بینالمللی قدرت بود که بهطور قاطع توسعه «کشاورزی هستهای» را شکل و توسعه داد، زیرا قدرتها، روند تولید دانش را به روشهای قابل توجهی تغییر داده و در پیکربندی دوقطبی سیاست جنگ سرد و با پیشرفت علم به نوعی صحنه رقابت را برای بلوکهای سیاسی، و برنامههای تحقیقاتی مؤسسات علمی بهطور فزایندهای به الزامات سیاسی وابسته نمودند.
در زمینه زراعت و علوم تغذیه، تعدادی از مؤسسات، از جمله چندین دانشگاه، قبل از سال 1955 کار با رادیوایزوتوپها و منابع تشعشعی را آغاز کرده بودند. در اوایل سال 1951، مؤسسه فیزیولوژی حیوانات در دانشگاه «بن» شروع به کار با رادیو ایزوتوپها کرد. بررسی متابولیسم گوگرد در معده نشخوارکنندگان، و همچنین فیزیولوژی جنسی حیوانات اهلی با استفاده از ید رادیواکتیو از معروفترین این نوع از آزمایشات بود. در سال 1953، مؤسسه شیمی کشاورزی دانشگاه Justus Liebig در «گیسن»، مطالعاتی را در مورد مصرف کود با استفاده از P-32، C-14 و Zn-65 انجام داد. همین امر در مورد مؤسسه شیمی کشاورزی دانشگاه گوتینگن صادق است، اگرچه مطالعات آنها به P-32 محدود شد. در سال 1954، مؤسسه شیمی کشاورزی «ویهن استفان» تحقیقاتی را در مورد فرآیندهای متابولیک در محصولات مختلف با استفاده از مواد مغذی رادیواکتیو آغاز کرد. در سطح آلمان فدرال، از سه مؤسسه وزارت تغذیه، کشاورزی و جنگلها در مورد کارهایی که به وضوح قبل از سال 1955 شروع شده بود گزارشهایی موجود است. در پایان سال 1952، یک آزمایشگاه تشعشع، مجهز برای کار با پرتوهای یونیزان و ایزوتوپهای رادیویی، در دانشگاه تأسیس شد. مرکز تحقیقات فدرال برای حفظ مواد غذایی تازه در «کارلسروهه»، همانطور که توسط مدیر آن یوهان کوپریانوف گزارش شده با هدف توسعه تابش مواد غذایی بهعنوان یک روش حفاظتی جایگزین (جایگزین پاستوریزه کردن، استریل کردن، و روشهای شیمیایی کنترل جوانه) و مطالعه آلودگی رادیواکتیو مواد غذایی و همچنین اقدامات حفاظتی بالقوه، شاخص بود. از سال 1953 (و احتمالاً تا سال 1955)، مؤسسه شیمی چوب و سلولز در مرکز تحقیقات فدرال جنگلداری و محصولات چوبی از C-14 و حتی Sr-90 برای توسعه اندازهگیریهای چگالی در چوب برای تعیین سریع افزایش جرم استفاده کرد و برای بررسی بایوژنز مواد مختلف در درختان جنگلی زنده از آن سود برد. همچنین آزمایشهایی بر روی محلیسازی سنگ معدن اورانیوم از طریق شناسایی اورانیوم در خاکستر چوب و قابلیت استفاده از ضایعات رادیواکتیو از نیروگاههای هستهای بهعنوان نگهدارنده چوب انجام شد. در سال 1955، مؤسسه پرورش انگور Geilweilershof روی دریافت مواد مغذی و متابولیسم گیاه در انواع مختلف انگور با استفاده از P-32 و C-14 کار کرد در این رابطه، خرید ایزوتوپهای رادیویی تا حدی با کمکهای شورای تحقیقات آلمان (DFG) و بخشی از بودجه برنامه بازیابی اروپا تأمین شد. از قضا، وجوه ارائه شده توسط «طرح مارشال» به پروژه های تحقیقاتی اختصاص یافت که طبق قانون 22 کمیسیون عالی متفقین در آلمان، در واقع ممنوع بودند و تنها با مجوز خاص مجاز به فعالیت بودند. بر اساس اسناد اتحاد جماهیر شوروی طبق اولین گزارش فعالیت مؤسسه (KWI سابق آلمان) یا مؤسسه ماکس پلانک کنونی(MPI) ، برای سالهای 1951-1952، آزمایشهایی با رادیو ایزوتوپها و تشعشعات یونیزان در تعدادی از مکانها انجام داد و این مؤسسه برای مطالعات بیوشیمی در «توبینگن» کار بر روی ویروس تنباکو شامل ردیابهای رادیواکتیو 15 را دوباره آغاز کرد، مجدداً MPI برای پژوهشهای بیوفیزیک در «فرانکفورت آم ماین» یک بخش برای ایزوتوپهای رادیواکتیو تأسیس کرد. در واقع جمهوری فدرال آلمان (FRG) در نتیجه ادغام خود با سیستم اجتماعی-سیاسی کشورهای بلوک غرب، دسترسی به مواد، تکنیکها و فناوری را برای انجام تحقیقات ایزوتوپی و تشعشعات در زمینههای تغذیه و کشاورزی حتی قبل از دستیابی به آن فراهم کرد. این امر به محققانی مانند بوریس راجوسکی، که زمینه بیوفیزیک را توسعه داده بود، و دیگر دانشمندان، که با استفاده از تکنیکهای هستهای در علوم زیستی در KWI برلین شروع کرده بودند، این امکان را داد تا تحقیقات خود را در دهه 1930 و اوایل دهه 1940 از سر بگیرند. دیگران، مانند «یوهان کوپریانوف»، با الهام از اعتبار بالای فیزیک هستهای، شروع به استفاده از رادیو ایزوتوپها و تشعشعات در زمینههای مربوطه کشاورزی کردند. با این حال، در سال 1955، رونق تحقیقاتی بزرگ زمانی آغاز شد، که با تأمین راکتورهای تحقیقاتی ایالات متحده به آلمان غربی و شوروی در شرق آزمایشات متعددی از سر گرفته شد.
در سال 1955، محققان در جمهوری دموکراتیک آلمان(GDR) به ایزوتوپهای رادیویی دسترسی پیدا کردند. مؤسسه شیمی کشاورزی در دانشگاه «فردریش شیلر» در «ینا»، به سرپرستی فیزیولوژیست گیاهی «گرهارد مایکل»، اولین مؤسسه کشاورزی بود که کار خود را با فناوری ردیاب آغاز کرد. در ماه مه 1955، مسکو، اولین محموله فسفر رادیواکتیو خود را برای مطالعه مؤسسه در مورد مصرف کود فسفات و استفاده در گیاهان ارسال کرد. با حمایت علمی و فنی مؤسسات فیزیکی و فنی دانشگاه در «ینا»، جایی که جمهوری دموکراتیک آلمان اولین شتابدهنده ذرات خود را در سال 1956 راهاندازی کرد، مایکل، اولین آزمایشگاه ایزوتوپی را برای تحقیقات کشاورزی در GDR در مؤسسه خود تأسیس کرد.
پویایی رقابت در جنگ سرد، سرعت پیشرفت در تحقیقات و فناوری هستهای را شتاب داد و آن را در مسیرهای جدیدی سوق داد. در سال 1960 بود که شورای کمکهای اقتصادی متقابل (COMECON) کمیسیون دائمی استفادههای صلحآمیز اتم را تشکیل داد و چارچوبی را برای نهادینه کردن شبکههای تعامل و همکاری بین دانشمندان شرق فراهم کرد. در نتیجه، جریان دانش در طول دهه 1950 و اوایل دهه 1960 با الگوی دو قطبی فرهنگ سیاسی جنگ سرد سازگار شد. پیامدهای این پویایی در تحقیق و عمل در بخش کشاورزی و غذا منجر به آن شد که اصطلاح کشاورزی هستهای توسط فیزیکدان آلمانی «هلموت گلوبرشت» و زیستشناس هلندی «دیک دی زیو» در سال 1969 بهعنوان یک رشته مطالعاتی و پژوهشی مستقل معرفی گردید. در آن سال این دو محقق، انجمن اروپایی کشاورزی هستهای را راهاندازی کردند. بلافاصله در اوایل جنگ سرد، مشکوک و معروف بود که سوسک سیبزمینی توسط دشمن بهعنوان یک سلاح بیولوژیکی استفاده میشود. اتحاد جماهیر شوروی به دلیل تمایل به پیروزی در نبرد بعدی در زمینه علم و مهندسی پس از پرتاب موفقیتآمیز اسپوتنیک، اولین کشور در جهان شد که با اطلاع از مزایای تحقیق در مورد پرتودهی سوسکهای سیبزمینی بهعنوان یک اقدام کنترل آفات فروش سیبزمینی پرتودهی شده را در مارس 1958 تایید کرد. یک سال بعد این مجوز پس از تصویب تابش غلات برای از بین بردن آلودگی حشرات انجام شد. در سال 1960 کانادا سیبزمینیهای پرتودهی شده را برای مصرف انسان تایید کرد و پرتودهی سیبزمینی و سایر سبزیجات در کانون فعالیتهای تحقیقاتی قرار گرفت. همچنین برنامهریزی برای یک طرح تحقیقاتی برای تمرکز بر کاربرد رادیوایزوتوپها در تحقیقات کشاورزی و توسعه تکنیکهای عملی در سه زمینه کاربرد رادیوایزوتوپ که به سرعت برای فعالیت کشاورزی قابل پیگیری است تعیین شد 1. کنترل جوانه برای سیبزمینی در انبار 2. تابش سبزیجات تازه برای نگهداری برای افزایش عمر مفید و 3. فرآیندهای آزمایش و ارزیابی در مهندسی کشاورزی.
به تدریج انتقال فرامرزی دانش و تکنیکهای کاربردی با استفاده از ایزوتوپهای رادیویی و تشعشعات در کشاورزی از الگوی دوقطبی تقابل ایدئولوژیک که توسط هر دو ابرقدرت هدایت میشد، پیروی نمود و توسعه دو بلوک قدرت متضاد جامعه علمی هستهای را تقسیم و آنها را در شبکههای مختلف دانش ادغام کرد. با این حال، در حالی که ارتباطات علمی در سراسر پرده آهنین ادامه داشت، به انتشار دانش صریح، یعنی به وضوح بیان شده و شفاهی در قالب نشریات محدود شد. با این حال، بدون همکاری مستقیم و تعامل انسانی، دانش ضمنی، تجربه و دانش نمیتواند از پرده آهنین عبور کند. با این حال، اهمیت شکلهای اخیر دانش در مراحل اولیه کاربردهای هستهای در کشاورزی و مواد غذایی به طور قابلتوجهی افزایش یافت. شبکههای تحقیقاتی و فناوری فراملی حاصل و مؤسسات همکاری مستقیم عمدتاً در محدودههای بلوکهای سیاسی متخاصم در دهه 1950 و اوایل دهه 1960 محصور شدند. فقط نسیم نوظهوری از تنشزدایی، که از اواسط دهه 1960 شروع شد، به تدریج شروع به باز کردن خطوط ارتباطی برای همه اشکال هستهای و کاربرد آن در کشاورزی کرد تا فنآوریهای هستهای نقش بزرگی در توسعه فناوریهای کشاورزی ایفا کنند و به جوامع کشاورزی کمک نمایند تا تولید محصول را افزایش دهند، آفات و بیماریها را کنترل کنند و کیفیت آب را بهبود بخشند. پس از سالها کشمکش میان قدرتها، مرکز مشترک تکنیکهای هستهای فائو و آژانس بینالمللی انرژی اتمی (FAO/IAEA) در 1 اکتبر 1964 توسط سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) و آژانس بینالمللی انرژی اتمی به عنوان یک مشارکت استراتژیک برای بسیج استعدادها و منابع هر دو سازمان تأسیس شد. همکاری این دو نهاد با یکدیگر باعث گسترش و تعمیق همکاری بین دو سازمان شد و به کشورهای عضو آنها در کاربرد صلحآمیز علم و فناوری هستهای به شیوهای ایمن و مؤثر سود میرساند. به نوبه خود، این امر تلاشها را برای ارائه افزایش تولید مواد غذایی با کیفیت بهتر و ایمنتر به جامعه جهانی و در عین حال حفظ منابع طبیعی افزایش میداد.
قبل از سال 1964، هر دو نهاد یعنی فائو و آژانس بینالمللی انرژی اتمی برنامه خاص خود را برای استفاده از انرژی اتمی در غذا و کشاورزی داشتند: فائو در بخش انرژی اتمی بخش کشاورزی خود و آژانس انرژی اتمی در واحد کشاورزی خود در بخش تحقیقات و ایزوتوپها مشغول کار تحقیقاتی بودند. لذا برای هماهنگی بهتر، مدیران کل فائو و آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره «ترتیبات مشترک انرژی اتمی فائو و آژانس انرژی اتمی در کشاورزی» مذاکره کردند. نام کامل این بخش چندین بار تغییر کرد تا اینکه در سال 1989 به عنوان بخش مشترک تکنیکهای هستهای فائو و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در غذا و کشاورزی تغییر نام داد، نامی که تا اوایل سال 2021 حفظ شد، پس از آن عنوان «بخش» به «مرکز» تغییر یافت. از سال 1964، مرکز مشترک به طور مداوم برنامه خود را برای پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر جهان توسعه داده است. این سازمان بهطور مستمر بر گسترش سهم مستمر خود در توسعه کشاورزی و امنیت غذایی جهانی تمرکز میکند و بهطور فعال تخصص خود را بر تلاشها برای انطباق و کاهش اثرات تغییرات آب و هوا، پاسخ به جهانیسازی، حفظ خدمات اکوسیستم و گسترش تنوع زیستی قرار داده است.
امروزه، فائو و آژانس بینالمللی انرژی اتمی تلاش میکنند تا تعهد و اقدامات هماهنگ را برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار از طریق ادغام مناسب فناوریهای هستهای و مرتبط برای کشاورزی پایدار و امنیت غذایی بسیج کنند. فنآوریهای هستهای راهحلهای رقابتی و اغلب منحصربهفردی را برای کمک به مبارزه با گرسنگی و سوءتغذیه، بهبود پایداری محیطزیست و اطمینان از ایمن بودن غذا ارائه میکنند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) برای کمک به کشورهای عضو در استفاده ایمن و مناسب از این فناوریها با هم همکاری میکنند. تابش مواد غذایی در حال حاضر توسط بیش از 40 کشور مجاز است و تخمین زده میشود که حجم آن بیش از 500000 تن مواد غذایی در سال در سراسر جهان باشد. صنعت کشاورزی از تشعشعات برای بهبود تولید و بستهبندی مواد غذایی استفاده میکند. بهعنوان مثال، دانههای گیاهی در معرض تشعشعات قرار گرفتهاند تا گونههای جدید و بهتری از گیاهان ایجاد کنند و علاوهبر قویتر کردن گیاهان، میتوان از تشعشعات برای کنترل جمعیت حشرات هم استفاده کرد و در نتیجه استفاده از آفتکشهای خطرناک را کاهش داد. همچنین از مواد رادیواکتیو در سنجههایی استفاده میشود که ضخامت پوسته تخممرغ را اندازهگیری میکند تا تخممرغهای نازک و شکستنی را قبل از بستهبندی در کارتن تخممرغ، از بین ببرد. علاوه بر این، بسیاری از غذاهای ما در بستهبندی پلیاتیلن بستهبندی میشوند که تحت تابش قرار گرفتهاند تا بتوان آن را بالاتر از نقطه ذوب معمول خود حرارت داد و دور غذاها پیچید تا یک پوشش محافظ هوا ایجاد کند.
استفاده از تکنیکهای ایزوتوپ یا تشعشع در کشاورزی میتواند آفات و بیماریها را کنترل کند، تولید محصول را افزایش دهد، از منابع آب و زمین محافظت کند و ایمنی غذا را تضمین کند. فنآوریهای هستهای تفاوت بزرگی در تشخیص، کنترل و پیشگیری از بیماریهای فرامرزی حیوانات و مشترک انسان و دام ایجاد کردهاند. امروزه تستهای PCR بهطور گستردهای برای تشخیص بیماریهای حیوانات در کمتر از یک روز استفاده میشود. تکنسینهای آزمایشگاهی از آزمایشهای واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) که یک تکنیک هستهای مولکولی است، برای تشخیص سریع بیماریها استفاده میکنند. با این تشخیصهای سریع و دقیق، آنها به کارشناسان میدانی اطلاع میدهند که میتوانند اقدامات لازم را برای کنترل سریع بیماری انجام دهند. این بخشی از رویکرد سلامت فائو نیز است. از ایزوتوپهای هستهای را برای ردیابی و پایش کیفیت خاک نیز استفاده میشود. کود ایزوتوپ پایدار نیتروژن-15 را به خاک اضافه میکنند تا جذب کود و سلامت خاک را ردیابی کنند. میزان کارآمدی استفاده از کود زیستی توسط محصولات کشاورزی و میزان نیتروژنی که محصولات از اتمسفر جذب میکنند اندازهگیری میشود و مصرف کود در صورت نیاز تنظیم میشود. تا توصیههای ترویجی کودی مطمئنتر بگوش زارعین برسد.
تکنیک حشرات استریل مشتق شده از هسته (SIT) یک روش سازگار با محیط زیست برای مدیریت آفات حشرات است. این تکنیک شامل پرورش انبوه حشرات و سپس عقیمسازی آنها از طریق تشعشعات یونیزان قبل از رهاسازی آنها به مناطق آلوده به آفت است. این تکنیک تولیدمثل را کاهش میدهد و آفات حشره را سرکوب یا ریشهکن میکند. همچنین میتواند از تکثیر گونههای مهاجم جلوگیری کند و برای محیط زیست و سلامت انسان بسیار ایمنتر از استفاده از حشرهکشهای معمولی است. تکنیکهای هستهای میتوانند ایمنی و کنترل کیفیت مواد غذایی را با شناسایی یا حذف باقیماندهها و آلایندههای مضر در محصولات غذایی بهبود بخشند. بهعنوان مثال، پرتوهای یونیزان که روی غذا اعمال میشود، میتواند میکروبهای بالقوه مضر را از بین ببرد و از بیماریهای ناشی از غذا جلوگیری کند. همچنین تابش مواد غذایی از گسترش آفات حشرات جلوگیری میکند و برای یک برنامه تجاری با رشد سریع و تضمین تجارت میوهها و سبزیجات در سراسر مرزهای قرنطینه استفاده میشود با حمایت فائو و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، کارشناسان تحقیقاتی را در مورد تابش مواد غذایی در اواخر دهه 1990 آغاز کردند و این کشورها اکنون میزبان دهها مرکز میباشند در این تکنیک پرتوهای گاما بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند و میتوانند حدود 1 تن میوه در ساعت را شناسایی و درمان کنند. تکنیکهای هستهای در حال حاضر در بسیاری از کشورها برای کمک به حفظ سیستمهای آب و خاک سالم مورد استفاده قرار میگیرند، و برای تضمین امنیت غذایی برای جمعیت رو به رشد جهان بسیار مهم است. فنآوریهای نوآورانهای که از طریق انرژی اتمی توسعه یافته و اعمال میشوند، تغذیه بهتر، تولید بهتر، محیط زیست بهتر و زندگی بهتر را فراهم میکنند. فناوریهای هستهای فرصتهای بزرگی را برای کمک به ما در مواجهه با چالشهای کنونی و آینده جهانی ارائه میکنند.
ثبت دیدگاه