مروری اجمالی از گفتمانهای آبی در خاورمیانه
طی دو دهه گذشته، این منطقه بیش از نیمی از تقاضای کالری مردم و حدود ۶۰ درصد از مصرف گندم خود را وارد کرده است. هیچ منطقه دیگری به این اندازه به واردات مواد غذایی وابسته نیست. چالشها برای رابطه آب-انرژی-غذا بهطور قابل ملاحظهای بر توسعه اقتصادی و تولید مواد غذایی بهعنوان استفاده مصرفی غالب از آب که به کمبود آب کمک میکند، تأثیر میگذارد. مجموعً مصارف آب در بخش کشاورزی ده برابر بیشتر از مصارف آب توسط بخشهای صنعتی و شهری است. علاوهبر کمیت، کیفیت آب نیز در دهههای گذشته رو به کاهش بوده است که در درجه اول بر آب آشامیدنی و آب برای اهداف بهداشتی تأثیر گذاشته است.
اکثر کشورهای خاورمیانه دارای اقتصاد نفت محور، کمبود آب طبیعی و جمعیت سریع در حال رشد هستند و امروزه خاورمیانه یکی از مناطقی است که به کمبود آب اشتهار دارد. ۱۱ کشور از ۱۷ کشور دارای بیشترین تنش آبی در جهان در خاورمیانه مستقر هستند و نقصان در منابع آبی، یکی از ملاحظات مهم در روند مذاکرات فیمابین بین رژیم اشغالگر قدس و حکومت خودگردان فلسطین، یکی از عوامل تداوم گلایهها بین جمهوری اسلامی ایران و عراق و مانعی در روابط سوریه و ترکیه و روابط سوریه و عراق بوده است. با توجه به تداوم خشکسالیها و تغییرات شدید اقلیمی، اگر به آن رسیدگی نشود، میتواند به مشکلات گستردهتری تبدیل شود که جمهوری اسلامی ایران، عراق، رژیم صهیونیستی، اردن، لبنان، حکومت خودگردان فلسطین، سوریه، ترکیه و حتی آذربایجان و ارمنستان را تحت تأثیر قرار میدهد. مبنای حل مسائل آب باید توجه به آب بهعنوان یک منبع اقتصادی باشد. این مسائل باید با استفاده از یک مدل مدیریت مناسب بهینهسازی منابع-مصارف آب؛ موردتوجه قرار گیرد حتی به یک سازمان معتبر مرضیالطرفین بینالمللی برای کمک به مدیریت اقتصادی آب موردنیاز است.
چهار اختلاف عمده بر سر مسئله آب در خاورمیانه وجود دارد: کنترل رودخانه کارون یا شطالعرب (ایران و عراق). رود فرات (ترکیه، سوریه و عراق)؛ رودخانه اردن (سوریه، اسرائیل، لبنان، اردن، حکومت خودگردان فلسطین)؛ و سفرههای آبهای ساحلی و کوهستانی (اسرائیل و حکومت خودگردان فلسطین)، این درگیریها باعث گسلهای بیثباتی در منطقه شده است. براساس پیشینه تاریخی؛ مناقشه کارون یا شطالعرب ناشی از مناقشه بر سر تأمین منبع آب برای مردم ایران و عراق برای مصارف خانگی و کشاورزی نبوده است. در حالی که این آبها مطمئناً امکان توسعه کشاورزی را فراهم میکنند، اما مهمترین کارکرد آنها این است که بهعنوان یک کریدور ترانزیتی عمل کنند که از طریق آن کالاها از داخل کشور برای صادرات به خلیج فارس ارسال شود. تاکنون این تعارض عمدتاً مناقشهای بر سر رودخانه بهعنوان مرز و بر سر اینکه چه کسی دسترسی به آن را کنترل میکند، بوده است، زیرا این رودخانه تنها خروجی عراق به خلیج فارس است. موضوع کنترل آب فرات دومین منبع مهم درگیری در منطقه است. سوریه و عراق تا حد زیادی به آب فرات برای حفظ کشاورزی خود و برآوردن سایر نیازهای آب وابسته هستند. در همین حال، در سرچشمه، ترکیه در حال توسعه پروژه وسیع جنوب شرقی آناتولی (گاپ و داب) است که جریان فرات را محدود میکند. از بین این سه کشور، ترکیه قویترین موقعیت را دارد، زیرا از بالادست منبع رودخانه را کنترل میکند (۹۸ درصد آب فرات در کنترل ترکیه است)، در حالی که عراق بیشترین وابستگی را به فرات دارد. توسعهای که در ترکیه و تا حدی در سوریه در جریان است، دولت عراق را نگران میکند که شاهد کاهش سالانه سهم خود از این منبع مشترک است. اما مسئله بهرهبرداری از رود اردن مجموعه سومی از روابط پیچیده، ادعاها و وابستگی ها را ایجاد میکند. چهار شاخه آن و در نتیجه خاستگاه آن در چندین ملت است. امروزه، ذینفعان حوزه اردن شامل اسرائیل، اردن، سوریه و فلسطینیها و همچنین– بهطور غیرمستقیم– لبنان است. درگیری بین اردن و اسرائیل بر سر آب رودخانه اردن در یک توافقنامه در سال ۱۹۹۴ تنظیم شده است. رودخانه “یرموک” از سوریه، “بانیاس” در سوریه تحت اشغال اسرائیل، “حسبانی” در لبنان و “دان” در اسرائیل سرچشمه میگیرد. خود رود اردن میتواند در میان اسرائیل، سوریه، اردن و فلسطینیان منجر به طرح ادعاهای آبی شود و در وانفسای تلاقی بسیاری از علایق و تنشها در میان خصومت سیاسی آشکار بین بازیگران، نقطه اشتعال بالقوهای را ایجاد کند. سفرههای زیرزمینی در سرزمینهای تحت کنترل فلسطین و بهویژه سفرههای کوهستانی، چهارمین منبع اصلی اختلافات مربوط به آب در خاورمیانه است. فلسطینیها بهدلیل حاکمیت خود بر سرزمینها، حق استفاده از این آب را دارند. اسرائیلیها ادعا میکنند که با پمپاژ آبی که بهطور طبیعی در اسرائیل پدید میآید و بهطور تاریخی از آنجا استخراج شده است (حتی قبل از ایجاد کشور اسرائیل در سال ۱۹۴۸). فلسطینیها به سادگی آنچه مال آنهاست را میگیرند. این موضوع از آنجا ظریف است که بهدلیل تخریب آهسته آبخوان ساحلی بهدلیل نفوذ آب نمک ناشی از پمپاژ بیش از حد و بهدلیل اینکه مناطقی در سفره کوهستانی که میتوان از آنها آب را به بهترین نحو میتوان پمپاژ کرد، نزدیک به خط سبزی است که اسرائیلیها را از فلسطینیها جدا میکند، وضعیت مناقشهآمیزی به خود گرفته است. الگوهای فعلی دسترسی به آب به وضوح منعکسکننده توزیع نامتقارن قدرت بین اسرائیل و فلسطینیان است: در حالی که فلسطینیان به کمتر از ۱۰۰ لیتر در هر روز برای مصارف خانگی دسترسی دارند، شهرک نشینان اسرائیلی، تا سه برابر بیشتر مصرف میکنند. بسیاری از خانوادههای فلسطینی مجبورند به آبرسانی متناوب بسنده کنند و تقریباً ۲۰ درصد از جمعیت فلسطینی اصلاً به سیستم آبرسانی متصل نیستند. بنابراین، مردم باید به آبی که با تانکرها آورده میشود، متکی باشند که بسیار گران است. فلسطینیها یکی از بالاترین قیمتهای آب در منطقه را میپردازند. در معاهده فوقالذکر بین اسرائیل و اردن، که شامل مقررات مفصلی در مورد تخصیص آب رودخانههای اردن و یرموک است، اگرچه فلسطینیها همسایه مستقیم حوضه هستند اما اشارهای به فلسطینیها نشده است، آب آشامیدنی در غزه از طریق ۲۸۲ کارخانه آب شیرین کن عمومی کوچک تا متوسط، خیریه و خصوصی توزیع شده در نوار غزه تأمین میشود: ۴۸ کارخانه عمومی نمکزدایی آب شور کوچک و متوسط (۵۰ مترمکعب در روز تا ۱۰۰۰ مترمکعب در روز)، سه آب شیرین کن اصلی آب دریا. نیروگاهها (۳۵۰۰۰ مترمکعب در روز) و مابقی نیروگاههای نمکزدایی آب لب شور خصوصی کوچک و خصوصی هستند.
در طول ۵۶ سال اشغال، اسرائیل غاصب، تبعیض آشکار و رسمی را در مورد مصرف آب فلسطین در نوار غزه و کرانه باختری اعمال کرد. در سال ۱۹۶۷، اسرائیل تمامی منابع آبی در سرزمینهای اشغالی فلسطین را دولتی و تحت صلاحیت ارتش اعلام کرد. مداخلات نظامی متعدد، محاصره بیش از ۱۲ سال در نوار غزه و سه وضعیت حاد تشدید شرایط خشونتآمیز متوالی و جنگ در درگیری اسرائیل در سالهای ۲۰۰۸، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ وضعیت آب را تشدید کرده است آبهای سطحی و زیرزمینی منابع آبی عمده در منطقه خاورمیانه هستند. توجه داشته باشید که منابع دیگر مانند یخچالهای طبیعی در این منطقه ناچیز هستند.
در بسیاری از درگیریها در عراق و سوریه طی سه دهه گذشته، آب نقش کلیدی در اقدامات نظامی ایفا کرده است و از طریق هدف قرار دادن عمدی زیرساختهای آبی بهعنوان یک سلاح استفاده شده است. کنترل بخشهای عمده سیستم آب مانند سدها نیز بهدلیل قدرتی که برای نیروهای نظامی به ارمغان میآورد در اولویت قرار دارد. علاوهبر این، زمانی که دولت اسلامی (داعش) بخشهای مهمی از این کشور را در سالهای ۲۰۱۴-۲۰۱۵ تسخیر کرد، کمبود آب به درگیری و بحران در عراق افزود. هنگامی که کشاورزان شمال عراق بهدلیل خشکسالیهای طولانی مدت و کاهش بارندگی در دهههای گذشته بهطور فزایندهای با مشکلات معیشتی مواجه شدند، گروههای تکفیری از سال ۲۰۱۱ به بعد از این شرایط برای اهداف استخدام نیرو در شمال و غرب عراق استفاده کردند. آنها منابع درآمدی جایگزین و در موارد معدودی منابع آب را برای کشاورزان خردهپا فراهم کردند، بنابراین حمایت یا حداقل بیطرفی آنها را در طول گسترش سرزمینی داعش به دست آوردند. آب به ابزاری برای استخدام نیرو تبدیل شد و گروههای جهادی را در مبارزه با دولت تقویت کرد درگیری سیاسی در سوریه در نتیجه خشکسالی ویرانگر در منطقه شام ارتباط روشنی بین منازعات سیاسی و آب در خاورمیانه ارائه میدهد. داعش در جریان گسترش سرزمینی خود از آب بهعنوان سلاحی برای دستیابی به اهداف استراتژیک سیاسی و همچنین تاکتیکی نظامی استفاده کرد که بر امنیت آب در دو کشور عراق و سوریه تأثیر داشت. این بخشی از استراتژی گسترش داعش برای تصرف سدهای بزرگ در فرات و دجله برای به دست آوردن کنترل بر مهمترین منابع آبی منطقه بود. داعش آب را به شیوهای سیستماتیک، ثابت و در عین حال منعطف تسلیحاتی نمود. شبهنظامیان اش آب را کنترل کردند، برای مثال برای خشک کردن مناطق پاییندست یا قطع موقت آب به روستاها برای باجگیری از آنها برای حمایت یا حداقل تضمین بیطرفی آنها. در موارد معدودی، آنها همچنین برای جلوگیری از نزدیک شدن نیروهای دولتی به مواضع خود در مناطقی سیلابهایی روانه کردند. داعش بهطور برجستهای ماهیت تسلیحاتی آب را تغییر داد- و آب از چیزی که قبلاً یک موضوع اکولوژیکی بود به یکباره بهعنوان یک تغییر دهنده بازی در میدان نبرد به کار رفت، و به ابزاری مبدل شد که در عملیاتهای نظامی روزانه استفاده میشد، کنترل آب توسط داعش، دائماً وضعیت عراق را بدتر میکرد. و امنیت آب سوریه را متزلزل مینمود. اما استفاده از آب بهعنوان سلاح به داعش محدود نشده است.
در ادامه جنگ داخلی در سوریه، همه طرفهای متخاصم بهطور سیستماتیک آب را تسلیحاتی کرده و زیرساختهای آب را هدف قرار دادهاند. در یمن و لیبی نیز بارها از آب بهعنوان سلاح استفاده شده است و زیرساختها بارها هدف حملات هوایی قرار گرفتهاند. براساس گزارش محیط زیست سازمان ملل (۲۰۱۷)، فقط فوریترین ترمیم زیرساختهای آبی عراق پس از اشغال توسط داعش به سرمایهگذاری ۶۰۰ میلیون دلاری نیاز دارد. پویاییهای داخلی، از جمله شکافهای اجتماعی-اقتصادی و سیاسی در جامعه و به حاشیه راندن بخشهای خاصی از جمعیت، بیشتر به ناامنی آب کمک میکند. یکی از برجستهترین نمونهها، باتلاقهای عراق در جنوب شرقی است که صدام حسین تقریباً در دهه ۱۹۹۰ آن را بهطور کامل تخلیه کرد. این اقدام شدید، نوعی مجازات و اقدامی انتقامجویانه از “اعراب شیعه مرداب” بود که قیام علیه رژیم به راه انداخته و معیشت ۲۰۰۰۰۰ نفر را نابود کرده بودند. رودخانه نیل بهعنوان منبع اصلی آب مصر، اکثر آب مورد استفاده برای آشامیدن، کشاورزی و مصارف خانگی را در اختیار این کشور قرار میدهد. اما سد بزرگ “رنسانس” اتیوپی که در بالادست مصر در رود نیل واقع شده است، این پتانسیل را دارد که میزان جریان آب به مصر را تا حد زیادی کاهش دهد که میتواند به درگیریهای سیاسی بیشتر منجر شود. مشکلات آبهای فرامرزی افعانستان مانند “آمو، هیرمند، هریرود-مرغاب و کابل” با کشورهای همسایه نظیر ایران، پاکستان، ازبکستان و ترکمنستان همچنان حل نشده باقی مانده است. اردن، در مجاورت صحرای سوریه، و یمن، در انتهای جنوبی شبه جزیره عربستان، هر دو با کمبود شدید آب روبرو هستند. امارات متحده عربی، با کاهش جدی منابع آبی موجود خود مواجه است.
در گزارشی از بانک صنعتی امارات در سال ۲۰۱۵ آمده است که امارات بیشترین مصرف سرانه آب در جهان را دارد. علاوهبر این، در سی سال گذشته سطح ایستابی این منطقه سالانه حدود یک متر کاهش یافته است. با این نرخ فعلی، امارات در حدود پنجاه سال آینده منابع طبیعی آب شیرین خود را تخلیه خواهد کرد. حتی با وجود تعداد زیادی نیروگاههای نمکزدایی برای کاهش کمبود آب، امارات متحده عربی باید عادات مصرف آب خود را قبل از دو برابر شدن مصرف انرژی در سال ۲۰۲۳ تنظیم کند. حدود ۷۳ درصد از کارخانههای نمکزدایی جهان در در خاورمیانه قرار دارند که بیشتر در عربستان سعودی، امارات متحده عربی، عمان، قطر، کویت و بحرین یافت میشوند. نمکزدایی آب دریا برای پاسخگویی به نیازهای آب شهری در مناطق ساحلی است. اسرائیل و عربستان سعودی ظرفیتهای قابل توجهی را در این زمینه توسعه دادهاند. رژیم صهیونیستی به شدت به انرژی خورشیدی (فراوان و قابل اعتماد در خاورمیانه) برای نیروگاههای آب شیرینکن متکی است. علاوهبر این، بازیافت فاضلاب شهری برای تولید آب آشامیدنی شهری اضافی از طریق استفاده مجدد مستقیم یا غیرمستقیم از آب، راه حل جایگزین دیگری است که بهطور فزایندهای در مناطق کم آب مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال، باید توجه داشت که نمکزدایی و بازیافت هر دو گزینههای نسبتاً گرانی هستند که در مقیاسهای بزرگ اجرا شوند. براساس فناوری فعلی، امکانسنجی اقتصادی این روشها ممکن است مشکوک باشد، زیرا هزینه زیرساخت، بهرهبرداری، نگهداری و انرژی آنها در چنین مقیاسهای عملیاتی بهطور چشمگیری افزایش مییابد. علاوهبر این، دفع محصولات جانبی هر دو روش در عملیات در مقیاس بزرگ یک چالش زیست محیطی ایجاد میکند. نمکزدایی در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد از نیاز روزانه آب در سراسر خاورمیانه را تأمین میکند. سرمایهگذاری در نمکزدایی به سرعت در حال افزایش است و حدود ۴۸ درصد از سرمایهگذاریهای نمکزدایی در جهان در خاورمیانه و شمال آفریقا انجام میشود. عربستان سعودی درگیر حدود یک پنجم تولید جهانی نمکزدایی است که تولید حدود چهار میلیون مترمکعب آب شیرینکن در روز، آن را به بزرگترین بازار نمکزدایی در جهان تبدیل میکند. بهعنوان بخشی از “برنامه قطره”، این کشور قصد دارد ۸۰ میلیارد دلار در پروژههای جدید نمکزدایی در دهه آینده سرمایهگذاری کند تا با توجه به تقاضای رو به رشد، عرضه آب خود را بیشتر کند. اوایل سال جاری، عربستان ۶۰ پروژه جدید نمکزدایی را اعلام کرد که ظرفیت نمکزدایی آن را تا سال ۲۰۲۷ به ۷.۵ میلیون مترمکعب در روز از ۲.۵۴ مترمکعب در روز در سال ۲۰۲۱ افزایش میدهد که ظرفیت آن را تنها در شش سال سه برابر میکند .یکی از این پروژهها که در خط مقدم این سرمایهگذاری قرار دارد، کارخانه آب شیرینکن “شقایق ۳” در استان جیزان در جنوب غربی کشور در سواحل دریای سرخ است. در سال ۲۰۲۰، گزارشی توسط نهاد تحقیقاتی (Orient Planet Research) نشان داد که نیاز آبی شورای همکاری خلیج فارس تا سال ۲۰۵۰ به ۳۳۷۳۳ مترمکعب در سال خواهد رسید، اما ذخیرهسازی پیشبینی شده منطقه در آینده تنها ۲۵۸۵۵ مترمکعب است.
این گزارش نشان داد که این منطقه برای تأمین نیازهای جمعیت خود در ۳۰ سال آینده باید ۷۷ درصد آب خود را افزایش دهد. امروزه بیش از ۵۰ میلیون نفر در سراسر شورای همکاری خلیج فارس زندگی میکنند و این تعداد میتواند تا سال ۲۰۵۰ تقریباً تا ۱۴ میلیون نفر افزایش یابد. خاورمیانه یک منطقه نیمهخشک تا خشک است. یعنی عمدتاً دارای آب و هوای گرم و خشک با بارش نسبتاً کم است. این منطقه حدود ۶ درصد از جمعیت جهان را در خود جای داده و تنها ۱ درصد از منابع آبی جهان را در اختیار دارد و بیش از ۷۱ درصد از تولید ناخالص داخلی منطقه در معرض تنش آبی بالا یا بسیار زیاد است. در شرایط امروزین تقریباً دو سوم این جمعیت باید با کمبود آب کافی زندگی کنند. خاورمیانه دارای بیشترین میزان تنوع بارندگی نامتقارن در جهان است، حدود ۶۰ درصد از آب منطقه از منابع فرامرزی-آبهای سطحی یا سفرههای زیرزمینی سرچشمه میگیرد. بیش از ۶۰ درصد از جمعیت خاورمیانه در معرض تنش آبی زیاد یا بسیار زیاد (شاخص تنش آبی فالکن مارک)، در مقایسه با میانگین جهانی ۳۵ درصد قرار دارند. شکاف روزافزون بین افزایش تقاضای آب و کاهش ذخایر منابع آب منجر به بدتر شدن امنیت آب شده است. حکمرانی بد آب، سوءمدیریت منابع، زیرساختهای ناکافی، معضلات نگهداری سازههای قدیمی، توزیع نابرابر و شکست برنامهریزی سیاستها با اصلاحات اغلب به تعویق افتاده، این شکاف را بیشتر کرده و ناامنی آبی را تشدید کرد. درگیریهای مسلحانه سیستمهای اجتماعی-اکولوژیکی را شکل میدهند و آنها را مختل میکنند و ظرفیت آنها را برای برآوردن نیازهای اساسی جوامع محلی تضعیف میکنند. ترکیبی از خشونت، کاهش معیشت و ظرفیت ناکافی سازگاری با آب و هوا، جابجایی غیرارادی را به دنبال دارد، و پیامدهای بلندمدت بر امنیت انسانی میتواند جمعیت آواره را از بازگشت پس از پایان درگیری بازدارد و بهدلیل حکمرانی نادرست، نشت، بیتوجهی و سیستمهای آبیاری نامناسب، تا ۳۰-۴۰ درصد آب قبل از رسیدن به مزارع یا شیر آب از بین میرود: در لبنان حدود نیمی از آب در لولهها از بین میرود. در یک مقاله تحقیقاتی که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد، میانگین افزایش دما برای خاورمیانه بین سالهای ۲۰۴۰ تا ۲۰۵۹ بین ۲.۰ تا ۲.۷ درجه سانتیگراد پیشبینی شده است. حتی در برخی مناطق، ممکن است تا ۳.۳ درجه گرمتر گردد. از نظر عرضه و تقاضای آب، اینها شرایط متناقضی برای مدیریت منابع آب است. بهعنوان مثال، ذخیره آب در حوضه رودخانه دجله و فرات، واقع در مرکز خاورمیانه، تقریباً سالانه به میزان ۲۷ میلیمتر در حال کاهش است. متوسط آب قابل دسترس سالانه در خاورمیانه برابر با ۱۲۰۰ مترمکعب برای هر نفر است که تقریباً شش برابر کمتر از سرانه میانگین جهانی یعنی ۷۰۰۰ مترمکعب است. طبق پیشبینیها برای منطقه خاورمیانه، دسترسی به آب ممکن است تا سال ۲۰۵۰ به کمتر از ۱۰۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر در سال برسد. خاورمیانه بیش از ۷۵ درصد از منابع آب شیرین خود را استفاده میکند و این وضعیت تقاضای منابع آب میتواند بهطور چشمگیری با رشد جمعیت تشدید شود. تخمین زده میشود که ۸۵ درصد از مصرف آب در خاورمیانه برای آبیاری استفاده میشود. رشد جمعیت پیشبینی شده در منطقه به احتمال زیاد مصرف آب کشاورزی برای تولید مواد غذایی را افزایش خواهد داد. کیفیت پایین آب در منطقه ناشی از مصرف ناپایدار آب، آلودگی و فاضلاب تصفیه نشده است. این امر باعث ایجاد مشکلات متعددی میشود، از بیماریهای ناشی از آب گرفته تا آلودگی آب شیرین لازم برای خدمات اکوسیستمی مانند شیلات. بههمین دلیل، طبق اعلام اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت، ۱۷ درصد از گونههای آب شیرین این منطقه در آستانه انقراض قرار دارند. در سطح جهانی، خاورمیانه بیشترین تلفات آب شیرین را در زنجیره تأمین مواد غذایی خود دارد. برخی از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا سالانه بین ۸۰ تا ۱۷۷ مترمکعب سرانه منابع آب شیرین را در تأمین غذا از دست میدهند. در عین حال، نیمی از فاضلاب را جمعآوری نمیکند و ۵۷ درصد فاضلاب جمعآوری شده را تصفیه نشده به محیط زیست باز میگرداند که باعث ایجاد مشکلات بهداشتی و هدر رفت منابع آب میشود. در سال ۲۰۱۶، بانک جهانی تخمین زد که حداقل ۹ کشور در منطقه حدود ۶ تا ۱۴ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را بهدلیل کمبود آب ناشی از تغییرات آب و هوایی تا سال ۲۰۵۰ از دست خواهند داد. پیشبینیهای تغییرات اقلیمی نشان میدهد که خاورمیانه با کاهش ۵ تا ۲۵ درصدی بارندگی سالانه مواجه خواهد شد. بهعنوان مثال در ایران این کاهش در میزان بارندگی سالانه ۲۰ تا ۲۵ درصد کمتر از مقدار فعلی پیشبینی میشود. در نهایت، به منظور پرداختن به چالشهای آبی در خاورمیانه و اجتناب از مشکلات اجتماعی که ممکن است رخ دهد، چندین موضوع باید بهطور همزمان موردتوجه قرار گیرد.
بحران پیچیده آب نیازمند پاسخی یکپارچه و مکانیسمهای حکمرانی بهتری است که بین بازیگران، کشورها و زمینههای سیاستگذاری هماهنگ شده است، بهویژه در پس زمینه عوامل زمینهای مختلف، مانند شهرنشینی یا رشد جمعیت و یا تغییر در ترکیب طبقاتی جامعه. پاسخها باید شامل مجموعهای از اقدامات سیاسی، و طیف گستردهای از راهحلهای فنی، و همچنین تغییرات اجتماعی-اقتصادی و رفتاری در بین ذینفعان و ذیمدخلان باشد. سیاستگذاری باید تغییرات آب و هوایی و تخریب هیدرولوژیکی و محیط زیستی را در نظر بگیرد. این تحولات مستلزم تغییر سیاستها و نوآوریهای تکنولوژیکی برای رسیدگی بهتر به چالشهای بخش آب است. در بعد فنی نیز، کشورهای خاورمیانه بهدلیل وجود مناطق بیابانی وسیع با تراکم تابش خورشیدی بین ۱۳۰۰ تا ۲۵۰۰ کیلووات ساعت مترمربع در سال، پتانسیل توسعه بالایی در انرژیهای تجدیدپذیر بهویژه در بخش خورشیدی دارند. نیاز به توسعه بیشتر منابع آب غیر متعارف و در عین حال مباحث تضمین استفاده پایدار از منابع باقی مانده وجود دارد. بهعنوان مثال، اردن شروع به کنترل دقیقتر پمپاژ و آلودگی آبهای زیرزمینی کرده است. علاوهبر این، تلاشهای نمکزدایی باید برای پاسخگویی به تقاضای فزاینده آب آشامیدنی، مانند اردن، گسترش یابد. بهطور مشابه، باید آب برای آبیاری با تصفیه فاضلاب فراهم شود. تلاشهای نمکزدایی در منطقه، مانند عربستان سعودی، قطر اسرائیل و برنامهریزی شده برای غزه، بخشی از راهحل خواهد بود. پیوندهای متقابل بین آب، انرژی و غذا بهویژه در خاورمیانه شاید بیشتر از سایر مناطق جهان مشهود است،. بهطورکلی، این منطقه بهدلیل انرژی بر بودن، کمبود آب، کمبود مواد غذایی و یکی از آسیبپذیرترین مناطق در برابر تأثیر تغییرات آب و هوایی قابل توجه است. علیرغم ویژگیهای مشترک، هر کشور مشخصههای اقلیمی، اکولوژیکی و اجتماعی-اقتصادی خاصی را نشان میدهد که بر تعاملات پیچیده گفتمانهای آبی و توانایی دولتها برای تأمین نیازهای آب، غذا و انرژی تأثیر میگذارد.
پروژههای مبتنی بر رویکردهای پیوندی در چارچوب اقتصاد سبز و گردشی هنوز در مراحل اولیه توسعه خود در منطقه خاورمیانه هستند و بهدلیل نیاز به سرمایهگذاری کلان، کمبود دانش فنی و محیطی مناسب برای اکوسیستم نوآوری و بسیاری از عوامل مرتبط دیگر به کندی به پیش میروند. با این حال، چندین مثال خوب در مورد پذیرش راهحلهای نوآورانه در داخل بسیاری از کشورها وجود دارد. اینها شامل بهرهبرداری از سیستمهای آبیاری تحت فشار در ایران، انرژی آب دریا و سیستم کشاورزی یکپارچه عمودی، آئروپونیک در امارات متحده عربی، قطر و عمان است. فناوری و نوآوری انرژیهای تجدیدپذیر برای تصفیه فاضلاب و استفاده از آب بازیافتی در کشاورزی در اردن. نمکزدایی خورشیدی در عربستان سعودی؛ پروژه دفن زباله-گاز به انرژی و تولید انرژی آکواپونیک در لبنان نمونههای امیدبخش و قابل الگوبرداری است. در کشورهای خاورمیانه نیاز فوری به پرداختن به چندین چالش بهطور همزمان وجود دارد. دستیابی به اهداف توسعه پایدار، برآورده کردن الزامات اقتصاد کم کربن همانطور که در اجلاس آب و هوای پاریس در سال ۲۰۱۵ تصریح شده است، و تضمین امنیت آب و انرژی. اتخاذ یک رویکرد یکپارچه و جامع را که کارایی منابع و برابری را افزایش میدهد، فرصتی را برای به حداقل رساندن تعارضات آبی فرامرزی و تقویت همافزایی بین بخشها و جلوگیری از تهدیدات امنیتی فراهم میکند.