مسیر ناهوار امنیت غذایی در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس
این پدیده بر چهار ستون یعنی عرضه کافی غذا، دسترسی عادلانه به غذا، استفاده از غذای مکفی و ثبات در امر غذا در طول حیات زیسته هر انسان، به معنای وسیع کلمه بنا شده است، امروزه به طور گسترده پذیرفته شده است که امنیت غذایی با توسعه اقتصادی افزایش مییابد، شورای همکاری خلیج فارس (GCC) گروهی متشکل از شش کشور عربی خاورمیانه در حاشیه خلیج فارس است که مساحتی معادل ۲,۶۷۲,۷۰۰ کیلومتر مربع را پوشش میدهد و جمعیت کل آن حدود ۵۶.۶۵ میلیون نفر و مجموع تولید ناخالص داخلی ۱.۵۳۷ تریلیون دلار آمریکا در سال ۲۰۲۰ است. ذخایر عظیم هیدروکربن (۳۰ درصد از ذخایر نفت اثبات شده و ۲۲.۲ درصد از ذخایر گاز طبیعی اثبات شده جهان) در مقایسه با جمعیتی متوسط، این منطقه را به یکی از ثروتمندترین مناطق در جهان تبدیل کرده است. درآمدهای توریسم، نفت، گاز طبیعی و صنایع پتروشیمی همچنان بخش اصلی درآمد ملی و درآمدهای دولتی در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را تشکیل میدهند. اما کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با چالشهای زیستمحیطی متعددی روبرو هستند و باید با اولویتهای متناقض متعددی از جمله تنوع اقتصادی پایین، کمبود آب، مسئله امنیت غذایی، بیابانزایی، حفاظت از محیطزیست، خود را با این چالشها آشتی دهند. از آنجایی که شورای همکاری خلیج فارس در یکی از خشکترین مناطق جهان قرار دارد، که در آن آب و هوا به عنوان آب و هوای گرم بیابانی (BWh) تحت طبقه بندی اقلیمی رده بندی میشود ، تولید مواد غذایی داخلی به دلیل شرایط نامطلوب کشاورزی-اکولوژیکی، مانند منابع آب کمیاب، دمای بالا و خاکهای فقیر، محدود شده است. البته کشورهای ثروتمند در منطقه خاور نزدیک و شمال آفریقا (NENA) مانند کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) با چالشهای خاصی نیز روبرو هستند. بنابراین، این یادداشت مروری بر تحلیل وضعیت، عوامل تعیینکننده و دیدگاههای امنیت غذایی در منطقه” GCC ” میپردازد.
از لحاظ تاریخی، تا همین واخر، امنیت غذایی؛ موضوع چالش برانگیزی برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نبود. در واقع، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس دارای سرمایه نقتی (پترودلار) هستند و هیچ محدودیت ارزی برای واردات مواد غذایی ندارندو به دلیل موقعیت مالی قوی خود و در نتیجه قدرت خرید بالا، نسبت به سایر واردکنندگان مواد غذایی کمتر در معرض خطر قیمت قرار داشته و میتوانند به راحتی کمبود تولید داخلی را برطرف کنند. حتی، در سال ۲۰۱۸، شش عضو شورای همکاری خلیج فارس به عنوان امنترین کشورهای تأمینکننده غذا در جهان عرب و در میان امنترین کشورهای جهان در زمینه امنیت غذایی رتبه بندی شدند. با این حال، در پی بحران جهانی غذا در سال های ۲۰۰۷-۲۰۰۸، امنیت غذایی به یک چالش مداوم در ذهنیت اعراب تبدیل شد. این بحران وابستگی زیاد کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به واردات، محدودیتهای سیاستهای غذایی مبتنی بر واردات و نیاز به افزایش تولید داخلی را آشکار کرد. با این حال، کشاورزی در این کشورها به دلیل چندین پارامتر مهم از حمله موانع اکولوزیکال محیط طبیعی، منابع آب کمیاب و خاکهای فقیر، محدود شده است و سفرههای آب زیرزمینی به شدت بالاتر از میانگین تغذیه طبیعی مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. علاوه بر این، به طور بالقوه، مهمترین مشغله فکری برای امنیت غذایی شورای همکاری خلیج فارس، خطر در دسترس بودن غذا است و این مسئله در زمانی بوجود می آید که یک کشور وابسته به واردات، با داشتن بودجه کافی برای خرید غذا، قادر به تهیه غذا نباشد. بنابراین این کشورها در برابر ریسک دسترسی قیمت غذا آسیبپذیر بودهاند. با این حال، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس امنیت غذایی دارند اما خودکفا نیستند. بنابراین واضح است که امنیت غذایی “معادل خودکفایی نیست. این کشورها علیرغم ثروتشان، کنترلی بر منابع غذایی خود ندارند و به شدت به واردات وابسته هستند – بنابراین فاقد حاکمیت غذایی مستقل هستند. لذا، از آنجایی که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به شدت به واردات مواد غذایی متکی هستند، درجه ثبات و ابعاد در دسترسبودن امنیت غذایی مسائل مهمی هستند. در واقع، سه عنصر تولید داخلی، شبکه توزیع و واردات مواد غذایی در دسترسبودن غذا نقش دارند. ارزیابی در دسترس بودن غذا، امنیت غذایی را تعیین میکند. این ارزیابی به ویژه برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که به شدت به واردات مواد غذایی وابسته هستند، مهم است. با این وجود، کشوری که خودکفایی پایینی دارد و به شدت به واردات مواد غذایی وابسته است، تا زمانی که بتواند واردات مواد غذایی خود را تأمین مالی کند، همچنان میتواند از امنیت غذایی برخوردار باشد. در این میان؛ رخداد نابهنگام بحران غذایی ۲۰۰۷-۲۰۰۸ آگاهی را در مورد ریسکهای عرضه و قیمت مرتبط با وابستگی به بازار جهانی افزایش داد.
در طول بحران جهانی قیمت مواد غذایی ۲۰۰۷-۲۰۰۸، بیش از ۳۰ کشور مانند آرژانتین، روسیه، هند و ویتنام محدودیت صادراتی را اعمال کردند. این امر تأثیر روانی بسیار زیادی بر مردم داشت. کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون با این شبح روبرو هستند که روزی ممکن است نتوانند واردات مواد غذایی کافی را به هر قیمتی تضمین کنند، (حتی اگر جیب آنها پر از دلارهای نفتی باشد) و این این تصور را تقویت کردهاند که امنیت غذایی آنقدر مهم است که نمیتوان آن را به بازارها واگذار کرد. علاوه بر این، پیامد اصلی بحران جهانی غذا در سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۸، تورم بود چنانکه افزایش قیمت مواد غذایی پس از بحران جهانی غذا در سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۸ فشار تورمی قابل توجهی را بر اقتصادهای شورای همکاری خلیج فارس وارد کرد و قیمتهای مصرفکننده در طی سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹ به تورم دو رقمی رسید. در نتیجه بحران غذایی، شورای همکاری خلیج فارس به مدت سه سال شاهد افزایش نرخ تورم بوده است. بر اساس آمارها، حدود یک سوم تورم شورای همکاری خلیج فارس در این دوره به دلیل قیمت بالای مواد غذایی وارداتی است. تورم غذا، ثبات سیاسی منطقه را تهدید میکند. در واقع، تورم مواد غذایی میتواند منبع ناآرامی اجتماعی قابل توجهی باشد، زیرا به شدت به گروههای کم درآمد ضربه میزند و آنها را مجبور میسازد تا سهم نسبتاً بالایی از درآمد خویش را صرف غذا کنند. چنانکه در سال ۲۰۰۷-۲۰۰۸ رشد بیسابقه قیمتهای جهانی غذا باعث اعتراض و شورش خشونتآمیز در ۴۸ کشور شد. البته تا کنون شورشهایی از این دست در خلیج فارس گزارش نشده است، اما انتقاداتی وجود داشته است. علاوه بر این، دسترسی به غذای مقرون به صرفه بخش مهمی از قرارداد اجتماعی در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است. اگر دولت نتواند تأثیر تورم قیمت مواد غذایی را کاهش دهد، قیمتهای بالاتر میتواند منجر به تقاضای بیشتر برای طرح دیالوگ انتقادی گسترده در سیاست منجرشود. به عنوان مثال، در یک نمونه نادر از مخالفت سیاسی، در سال ۲۰۰۷، گروهی از روحانیون سنی وهابی عربستان سعودی؛ هشداری نادر به دولت حاکم صادر کردند که باید برای مهار تورم فزاینده غذا اقدام کند و زنهار دادند که تورم میتواند تأثیر منفی بر در تمام سطوح، باعث دزدی، تقلب، سرقت مسلحانه و کینه توزی بین فقیر و غنی شود. البته بر اساس آمارهای سال ۲۰۲۰، جمعیت شورای همکاری خلیج فارس به طور همگن ثروتمند نیستند حدود ۱۰ درصد دهک فقیرتر یا بیشتر جامعه ممکن است ۳۰ تا ۵۰ درصد از درآمد خود را صرف غذا کنند – نرخی که معمولتر از یک کشور در حال توسعه است- گزارشها حاکی از آن است که حدود ۲۰ درصد از جمعیت عربستان سعودی با کمتر از ۱۲۰۰۰ دلار در سال زندگی میکنند. ریسک قیمت یک تهدید بزرگ برای امنیت غذایی این خانوارها است، به ویژه در کشورهای کوچکتر خلیج فارس مانند قطر و کویت، جایی که نیروی کار مهاجران یقه آبی اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند و این میتواند به یک مسئله جدی تبدیل شود. تا ۲۰۳۰ ، رشد جمعیت، افزایش سطح درآمد و تغییر عادات مصرف منجر به رشد مداوم سطح مصرف در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس میشود چون مصرف سرانه در منطقه در مقایسه با اقتصادهای توسعه یافته پایین است و انتظار میرود با نرخ نسبتاً بالاتری افزایش یابد. پیشبینی میشود که تقاضای واردات مواد غذایی شورای همکاری خلیج فارس تا پایان سال ۲۰۲۳ به ۵۳.۱ میلیارد دلار برسد که از ۲۸.۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۱ به مراتب بیشتر است.
از نظر تاریخی، تولید مواد غذایی در این منطقه از جهان محدود بوده و بیشتر بر پایه ماهیگیری، دامپروری بادیه نشینان، کشاورزی واحهها و باغبانی خرما و تولید سبزیجات در مقیاس کوچک است و در واقع، تنها ۱۹.۵٪ از کل مساحت منطقه GCC، زمین کشاورزی و مرتعی است که فقط ۱٪ آن قابل کشت (سطح زیرکشت زراعی) میباشد. علاوه بر این، با فرآیندهای پیشرونده شوری و بیابانزایی در کل منطقه شورای همکاری خلیج فارس، پیشبینی میشود که میزان زمینهای قابل کشت حتی بیشتر کاهش یابد. علاوه بر این، اکثر خاکهای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس شکننده، شنی و فاقد مواد آلی با ظرفیت کم و پایین نگهداری آب است و بیش از ۹۵ درصد از زمینهای شبه جزیره عربستان در معرض انواع متنوع بیابانزایی است. با این حال، هنوز هم مسئله اصلی در مورد کشاورزی در شورای همکاری خلیج فارس، آب است. غذا و آب ارتباط ناگسستنی دارند. ” امنیت آب” اغلب به عنوان یک جزء یا زیرمجموعه امنیت غذایی در نظر گرفته میشود به دلیل آب و هوای گرم، همراه با بارندگی کم و نرخ تبخیر بالا (بیش از ۳۰۰۰ میلی متر در سال)، آب یک منبع بسیار کمیاب در شورای همکاری خلیج فارس است . علاوه بر این، آبهای سطحی تقریباً وجود ندارند. منطقه GCC فقیرترین منطقه در جهان از نظر منابع آبی، به صورت مطلق و سرانه است که عمدتاً ناشی از آب و هوای خشک منطقه و رشد بالای جمعیت است. با توجه به میزان بارندگی است، بطوری که در سال ۲۰۱۹، تمامی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در فهرست ۱۵ کشوری قرار گرفتند که کمترین میزان بارندگی را در سطح جهان دریافت کردند. در واقع، GCC یکی از کمترین سرانه دسترسی به آب شیرین در جهان را دارد که در سال ۲۰۱۷ حدود، ۸۲.۵۵ متر مکعب در مقایسه با میانگین جهانی حدود ۶۵۰۰ متر مکعب برآورد شده بنابراین همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در شرایط کمبود مطلق آب در نظر گرفته میشوند که به عنوان کمتر از ۵۰۰ متر مکعب سرانه در سال منابع آب تجدیدپذیر تعریف شده است. در نتیجه این کمبود آب شیرین مانعی آشکار برای توسعه کشاورزی متعارف در این منطقه است. کشورهای GCC مزیت نسبی در تولید محصولات زراعی ندارند. درجه حرارت بالا ،عملکرد را برای بسیاری از محصولات محدود میکند، در حالی که میزان بارندگی بسیار کمتر از میزان مورد نیاز برای تولید غلات دیم است. به عنوان مثال گندم در آب و هوای گرم به حدود ۶۰۰-۶۵۰ میلی متر در سال نیاز دارد. در آینده، در شورای همکاری خلیج فارس، تغییرات آب و هوایی از طریق افزایش دما، کاهش بارندگی و افزایش تبخیر و تعرق بیشتر بر کشاورزی و تولید مواد غذایی در یک منطقه بسیار خشک تأثیر خواهد گذاشت. محققین اقلیم شناس درپیش بینی تغییرات آب و هوایی انتظار دارد که کل منطقه در آینده با کاهش بارندگی، هوای گرمتر بالای ۶۰ درجه سانتیگراد و خشکتر شود. تحلیل متخصصین هشدار میدهد که بزودی محرکهای دوگانه “تغییر آب و هوا و رشد جمعیت” با هم ترکیب میشوند و بر منابع کمیاب آب فشار بیشتری وارد میکنند و امنیت غذایی منطقه را تحت تأثیر قرار میدهند.