حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. 29 شوال 1445 Tuesday, 7 May , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 4489 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 5 تعداد دیدگاهها : 0×
مالی‌سازی کشاورزی به مثابه نظم هژمونیک نئولیبرالی (بخش دوم)
19 شهریور 1402 - 19:30
شناسه : 18646
10
در سال 2022، گزارش‌ها حاکی از آن بود که در 28 ژوئیه، جهان از قبل تمام منابع غذایی را که می‌توانست در طول یک سال تقویمی دوباره تولید کند، مصرف کرده است و حفظ این سطح از بهره‌برداری از منابع طبیعی به سیاره‌ای تقریباً دو برابر زمین نیاز دارد.
ارسال توسط : نویسنده : حسین شیرزاد، تحلیل‌گر و دکترای توسعه کشاورزی
پ
پ

این در حالی بود که در سالیان اوج بین سال‌های 1960 تا 2008، سطح زیر کشت جهانی نیشکر سه برابر، سویا 3.5 برابر و روغن پالم بیش از چهار برابر افزایش یافته بود. این مرزهای کالایی که در زمین‌های جنگلی و عرصه‌های منابع طبیعی قرار دارند، فشار زیادی را نه تنها بر تولید غذای محلی بلکه بر منابع گران‌بهایی مانند جنگل‌های بارانی جهان وارد می‌کنند. فقط برای دانه‌های سویا – و برخلاف قانون تعلیق سویای آمازون در سال 2006 – حدود 100000 هکتار از جنگل‌های بارانی در 10 سال گذشته پاکسازی شده است. تنها در سوماترا و کالیمانتان، سالانه 250000 هکتار از جنگل‌های بارانی فقط برای تولید روغن نخل قطع می‌شود که رشد پاکسازی‌های اراضی طی هر دهه معادل کل سطح ایالت ماساچوست در ایالات متحده است  و این فقط طبیعت خالی از سکنه نیست بلکه بسیاری از روستاها نیز با بولدوزر تخریب می‌شوند تا راه را برای مرزهای کالاهای جدید باز کنند، همانطور که برای مثال در سال 2011 در کامبوج اتفاق افتاد، جایی که آن‌ها راه را برای کشتزارهای نیشکر باز کردند. همانطور که این مثال‌ها نشان می‌دهد، زندگی روزمره ما بر اساس تبدیل مداوم و گسترده جنگل‌ها، زمین‌های هموار، دره‌ها، مرداب‌ها و دریاچه‌ها به مناطق تولید کالای اساسی کشاورزی تداوم یافته است. مقیاس این دگرگونی‌ها آنقدر عظیم است که تصورات ما را به چالش می‌کشد. تغییر شکل بی‌امان روستاهای جهان به طور قابل توجهی به غلبه بر تمایل به افزایش قیمت کالاهای کشاورزی به دلیل کمبود کمک می‌کند. کالاهایی از جمله شکر، سویا و روغن پالم که برای نیازهای روزانه ما حیاتی هستند، اما به کمک بازارهای مالی، علیرغم تقاضای سرسام‌آور، افزایش هزینه‌های زیست محیطی و هزینه‌های مرتبط با حمل و نقل از راه دور، نسبتاً ارزان مانده‌اند. در پس این پارادوکس، منطقی بی‌امان با ریشه‌های تاریخی عمیق در ادغام هر چه بیشتر زمین و نیروی کار و سرمایه مالی وجود دارد. بنابراین، عصر ما، بدون شک، عصر تسلط سرمایه‌داری مالی است. مالی‌سازی یکی از ویژگی‌های تعیین‌کننده سرمایه‌داری مدرن است که توزیع ثروت و قدرت اقتصادی را در زمینه‌های مختلف غذا در سرتاسر جهان دوباره پیکربندی می‌کند – برتری بازیگران مالی، نهادها، بازارها و انگیزه ها در اقتصاد سرمایه‌داری جهانی؛ که با  تسلط فایننس و تلاقی ایدئولوژی حمایتی «نئولیبرالیسم»، شرایط تاریخی «رکود تورمی» دهه 1970، توسعه ابزارهای ریاضی پیچیده برای ارزش‌گذاری دارایی‌های مالی (مخصوصاً قیمت‌گذاری گزینه‌های (مدل بلک-اسکولز) امکان پذیر شد. انقلاب فناوری اطلاعات هزینه مهندسی مالی را کاهش داد، تجارت مالی جهانی را به صورت شبانه روزی تسهیل کرد و سرعت آن را افزایش داد و حال پیشرفت‌های کنونی در حوزه فناوری‌های کشاورزی نشان می‌دهد که فناوری‌های کشاورزی دیجیتال ممکن است نقش کلیدی در نمایش کشاورزی در نرخ بازده مورد انتظار و درخواست سرمایه‌گذاران مالی داشته باشند. مالی‌سازی و دیجیتالی‌سازی کشاورزی ممکن است در واقع دو فرآیند مکمل و بالقوه تقویت‌کننده یکدیگر باشند. امروزه این فقط حوزه مالی نیست که اکنون آماده سرمایه‌گذاری در کشاورزی است، با توجه به پیشرفت‌های فناوری اخیر – این کشاورزی است که اکنون برای تأمین مالی آماده است. برای درک بیشتر تقاطع بین این دو تحول عمده اخیر در کشاورزی، باید پیاده‌سازی و استفاده از فناوری‌های دیجیتال در مزارع مالی‌شده و همچنین مشوق‌هایی را که فناوری‌های کشاورزی دیجیتال برای سرمایه‌گذاری مالی و تحول در بازارهای “فوروارد و فیوچرز” نشان می‌دهند، را واکاوی و بازتعریف نمود.

تأمین مالی در سیستم غذایی و کشاورزی حهان تا حد زیادی به مشارکت گروه جدیدی از بازیگران مانند صندوق‌های بازنشستگی، شرکت‌های سهام خصوصی، صندوق‌های تأمینی، و صندوق‌های ثروت دولتی در سرمایه‌گذاری‌های غذایی و کشاورزی گره خورده است. البته مشارکت شرکت‌های مالی در خرید و اجاره زمین‌های کشاورزی یک پدیده جهانی جدید است زیرا در دهه‌های گذشته، شرکت های مالی تنها به کشاورزان وام می‌داده‌اند، اما به ندرت به دنبال خرید زمین بوده‌اند اما امروزه مالی‌سازی زمین‌های کشاورزی با اشاعه روش خاصی برای ارزش‌گذاری زمین همراه است، زیرا سرمایه‌گذاران مالی درک خاصی از ارزش زمین و ویژگی‌های تولیدی آن در چارچوب دستورات هنجاری صنعت مالی دارند. آن‌ها معتقدند که کشاورزی تنها در صورتی به یک طبقه دارایی مشروع تبدیل می‌شود که بتوان آن را به طور معناداری در رابطه با سایر طبقات دارایی‌های مشهود و غیر مشهود تنظیم کرد، و اگر «دارایی» زیربنایی بازدهی مشروع برای سرمایه‌گذاران ایجاد کند قابل سرمایه‌گذاری است. مالی‌سازی زمین و کشاورزی شامل تغییر اساسی در نحوه ارائه کشاورزی به سرمایه‌گذاران برای «قابل قیاس» شدن با سایر دارایی‌های مالی، مانند سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی، املاک تجاری، یا سهام و اوراق قرضه است صندوق‌های بازنشستگی با بیش از 41 تریلیون دلار دارایی تحت مدیریت، شاید تأثیرگذارترین بازیگران در سیستم مالی جهانی امروزی باشند. اگر این صندوق‌های بازنشستگی تصمیم بگیرند که حتی بخش کوچکی از پرتفوی خود را به خرید زمین‌های کشاورزی اختصاص دهند، تأثیرات آن بسیار زیاد است. بعنوان مثال، توزیع جغرافیایی غصب زمین‌های کشاورزی در اتحادیه اروپا نابرابر است و به ویژه در کشورهای عضو اروپای شرقی متمرکز بر خرید توسط صندوق‌ها است در حال حاضر بیش از 4 میلیون هکتار زمین تنها در رومانی با حضور قوی موسسات بانکی و صندوق‌های سرمایه‌گذاری مانند Rabobank، Generali یا Spearhead International تملک شده است. داده‌ها نشان می‌دهد که طیف سرمایه‌گذاران «عجیب» است… از کنت‌های اتریشی گرفته تا الیگارش‌های رومانیایی و شرکت‌های کشاورزی دانمارکی و ایتالیایی؛ بانک چند ملیتی هلندی، Rabobank   از طریق شرکت‌های تابعه متعلق به یک صندوق سرمایه‌گذاری 315 میلیون یورویی برای زمین‌های کشاورزی در رومانی و لهستان به نام Rabo Farm، Rabobank از سال 2011 بیش از 21000 هکتار از زمین‌های کشاورزی را در سراسر رومانی را به عنوان بخشی از یک سرمایه‌گذاری پانزده ساله خریداری کرده است که انتظار می‌رود بازدهی حداکثر را داشته باشد. آمار موسسه ملی آمار رومانی نشان می‌دهد که حدود 150000 مزرعه کوچک بین سال‌های 2002 تا 2010 ناپدید شده‌اند. یعنی 3 مزرعه در ساعت!! این یک دگرگونی عظیم در جامعه کشاورزی اروپا است، وضعیت در بلغارستان و بلاروس و اکرایین هم از ظهور نوعی “نئوفئودالیسم نوین اروپایی” خبر می‌دهد که در آن، از طریق تمرکز زمین یا غصب زمین، تولیدکنندگان محلی مواد غذایی از مناطق روستایی خود جابجا شده و مجبور به مهاجرت و بیکاری می‌شوند  و حدود 40 درصد از زمین‌های کشاورزی در حال حاضر در دست چند شرکت خصوصی -مالی متمرکز شده است. علاوه بر این، اکثر دولت‌های کشورهای عضو اتحادیه اروپا در حال افزایش توسعه صنعت کشاورزی نئولیبرال و تلاش‌های اساسی برای جذب سرمایه‌گذاری‌های چند ملیتی هستند. چنانکه ما می‌توانیم شاهد حرکت سیاست‌های ساختاری به سمت کشاورزی صادرات محور در مقیاس بسیار بزرگ باشیم که به توسعه بورس‌های کالایی کشاورزی در بازار جهانی دامن می‌زند. از آنجایی که میلیون‌ها کشاورز دهقانی اروپای شرقی و تولیدکنندگان مواد غذایی کشاورزی بوم‌شناختی به حاشیه رانده می‌شوند، زمین صرفاً به کالایی تبدیل می‌شود که شرکت‌های مالی می‌توانند روی آن دست به قمار “نرخ بازده-ریسک” بزنند. درست مانند سایر مناطق جهان، زمین به طلای جدید در اروپا تبدیل شده است. نئولیبرالیسم امکان تمرکز بیشتر سرمایه در دست گروهی از شرکت‌های فراملیتی و گسترش عظیم تولید کالا و بهره‌برداری از اراضی جدید را فراهم کرده است. البته از چهار دهه قبل ادغام بازار اتحادیه اروپا و نفتا به شرکت‌های بزرگ مواد غذایی و نوشیدنی امکان داد تا در شرکت‌های قدرتمند جهانی ادغام شوند (برای مثال  American Sugar Refining Inc، شرکت AB Sugar  بریتانیا ، و Südzucker آلمانی)، به عنوان شرکت‌های بزرگ جهانی شکر که به ترتیب توسط برنامه شکر ایالات متحده و سیاست‌های کشاورزی اتحادیه اروپا حمایت می‌شوند، ظاهر شدند. این غول‌ها که شرکت‌های قدرتمند آسیایی تحت حمایت دولت از چین و تایلند به آن‌ها ملحق شده‌اند، اکنون مرزهای کالاهای اساسی کشاورزی را با نیرویی تازه پیش می‌برند. ظهور شرکت‌های فراملیتی (TNCs) در کشاورزی به عنوان نیروی هژمونیک تحت نئولیبرالیسم بر بخش کشاورزی به طرق مختلف تأثیر می‌گذارد. تصاحب زمین به عنوان بخشی از معاملات یا تملک سهام شرکت‌های بزرگ بین المللی و ملی می‌تواند به طور بالقوه روابط ارزشی جدیدی را با پیامدهای شدیدتر برای فقرای روستایی تغییر دهد. حال دیگر اقدامات بازیگران مالی و منطق مالی آن‌ها، سیستم‌های کشاورزی-غذایی را به روش‌هایی عمیق متحول می‌نماید. مالی‌سازی به معنای مخفف نفوذ فزاینده بازارهای سرمایه، واسطه‌ها و فرآیندهای آن‌ها در زندگی اقتصادی و سیاسی معاصر بکمک فنون سفته بازی در بازار آتی کالا، قیمت کالاها را مخدوش و آن‌ها را از سطوح منطقی دور می‌کند. این پدیده که به مالی شدن کالاها معروف است، در سال‌های اخیر نگرانی‌های زیادی را به ویژه، در بازار کشاورزی، ایجاد کرده است.کالاهای «مالی‌شده» مقصر قیمت‌های بالای مواد غذایی در جهان هستند. بازارهای مشتقه نقش مهمی در سازماندهی تولید در بازارهای کالایی دارند. قراردادهای آتی برای کالاها به تولیدکنندگان و پردازشگرها کمک می‌کند تا در برابر ریسک قیمت مربوطه خود محافظت کنند. ادعاهای اخیر، فعالیت سفته بازان در بازار آتی کالا را به قیمت‌های بالای جهانی کالاها مرتبط دانسته است. پدیده‌ای که قیمت کالاها  را از سطوح منطقی تعیین شده توسط عرضه و تقاضا دور نموده است، مالی‌شدن نامیده می‌شود. اما نگرانی‌ها از آنجا ناشی می‌شود که محصولات کشاورزی، مواد غذایی و مواد اولیه ضروری مردم را تأمین می‌کند لذا قیمت‌های ناپایدار کشاورزی ممکن است مشکلات اجتماعی جدی ایجاد کند. موضوعاتی مانند فقر، محدودیت‌های تجارت مواد غذایی و اختلافات انرژی زیستی، که از قیمت‌های بسیار نوسانات کالاهای کشاورزی ناشی می‌شوند، باعث نگرانی و بحث گسترده در مورد مالی‌سازی محصولات کشاورزی شده است. به همین ترتیب، تغییرات غیرمنتظره در قیمت کالاهای کشاورزی می‌تواند برای کشورهای در حال توسعه، به ویژه کشورهایی که به شدت به واردات کالاهای کشاورزی برای حمایت از مصرف خود متکی هستند، مضرتر باشد. اخیرا، محققان مطالعات مواد غذایی توجه فزاینده‌ای را به “مالی‌سازی” در سیستم غذایی معطوف کرده‌اند زیرا بازیگران مالی خصوصی در سال‌های اخیر نقش فزاینده‌ای در جنبه‌های مختلف این بخش ایفا نموده‌اند. در حالی که توجه زیادی به پیامدهای نقش بیشتر بازیگران مالی در سیستم غذایی شده است، توجه نسبتاً کمتری به شیوه‌های تعامل تاریخی این بازیگران با آن به ویژه، در رابطه با نقش دولت در میانجی‌گری مالی کشاورزی شده است. در اینجا سعی دارم اجمالا به بررسی ارتباط طولانی بین کشاورزی، امور مالی و دولت بپردازم. از لحاظ تاریخی، سرمایه خصوصی تمایلی به سرمایه‌گذاری در کشاورزی بدون تضمین و حمایت دولت نداشته است و دولت‌ها درجات مختلفی از مقررات را در مورد تأمین‌کنندگان مالی خصوصی، سفته بازان، بورس بازان و بروکرها در این بخش اعمال کرده‌اند. این روندها شیوه‌های مالی‌سازی معاصر را شکل داده است. اگرچه ما پروژه سیستماتیک سیاسی برای کاهش نقش دولت در کشاورزی را از دهه 1970 به رسمیت می‌شناسیم، این الگوها همچنان ادامه دارند چون آزادسازی فزاینده جریان‌های مالی از دهه 1970 و روند سرسام‌آور یکپارچگی مالی جهان در دو دهه گذشته، وزن نسبی متغیرهای اقتصادی را که بر آسیب‌پذیری اقتصاد کلان از واقعی به مالی تأثیر می‌گذارند، تغییر داد. لذا، برای درک مالی‌شدن کشاورزی، مهم است که درک کنیم که چگونه دولت یک پیوند‌دهنده دیرینه بین ذی نفعان مالی و کشاورزی بوده است. مالی شدن عرصه‌های جدیدی را برای انباشت سرمایه در بخش کشاورزی باز کرده و شرکت‌های کشاورزی را به گونه‌ای تغییر شکل داده که به خواسته‌های سهامداران پاسخ دهند. فرآیندهای نئولیبرالی جهانی‌شدن سرمایه و مالی‌شدن اقتصادها پیامدهای عمیقی بر نیروی کار کشاورزی و تولیدکنندگان خرد، به ویژه در زنجیره ارزش و تأمین جنوب جهانی داشته است. مالی‌سازی افزایش نفوذ بازیگران مالی و منطق آن‌ها بر زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم است و یکی از محرک‌های کلیدی است که سیستم‌های غذایی و اقتصاد روستایی را در سراسر جهان تغییر داده است. به گونه‌ای جذاب، مالی شدن تدریجی سیستم غذایی از دهه 1980 با دستور کار سیاست نئولیبرال مرتبط است. تغییر واسطه‌گری مالی از بانک‌ها به بازارهای مالی و ورود منطق بازار مالی به حوزه‌هایی که قبلاً وجود نداشت، نه تنها به تأثیرات توسعه‌ای با آربیتراژهای مالی گسترده منجر شده، بلکه «قواعد بازی» را تغییر داده و بازتولید رانت را تسهیل کرده است. تا اینکه از اوایل دهه 2000، همراه با سرمایه‌گذاران شاخصی که موقعیت‌های گسترده‌ای را در بازارهای کالا ایجاد کردند، بازار بین المللی کالاهای کشاورزی چندین دور شوک قیمتی بی‌سابقه را تجربه کرد. قیمت کالاهای کشاورزی در اواسط سال 2008 به اوج‌های بی‌سابقه‌ای رسید، به عنوان مثال، قیمت گندم، سویا و ذرت به ترتیب 112%، 75.1% و 47.3% افزایش یافت. پس از بحران مالی سال 2008 ایجاد بازار جهانی زمین روستایی و تورم قیمت زمین بمثابه دارایی فوران کرد، زیرا مدیران مالی شروع به نگاه کردن به زمین‌های کشاورزی به عنوان یک طبقه دارایی جدید کردند. تلاش برای دستیابی به زمین‌های کشاورزی نیز به نگرانی‌های امنیت غذایی در برخی از کشورهای وابسته به واردات و افزایش صنعتی شدن زنجیره تأمین کشاورزی و کنترل شرکت‌ها بر سیستم غذایی جهانی این پدیده را پیچیده‌تر ساخت. فرایند پیچیده مالی‌سازی در بخش کشاورزی دارای سه پیامد مهم برای پایداری اجتماعی و زیست‌مدت بلندمدت تأمین غذا و کشاورزی گردید. اولا، عدم تعادل موجود بین قدرت و ثروت در سیستم غذایی را تشدید نمود. چنانکه آسیب‌پذیری‌های اقتصادی و زیست محیطی را در سیستم‌های کشاورزی افزایش داد و در مجموع، این پیامدهای گسترده‌تر مالی‌سازی در بخش کشاورزی، چالشی مستقیم برای توانایی سیستم‌های غذایی برای تأمین معیشت و امنیت غذایی در بلندمدت ایجاد کرد.

ثانیاً؛ اهمیت فزاینده امور مالی در شکل دادن به عملیات زنجیره‌های ارزش جهانی؛ تصرف جهانی زمین که شاهد به دست آوردن کنترل سرمایه‌گذاران مالی بر بخش وسیعی از زمین‌های کشاورزی بوده است و ظهور اعتبارات خرد به عنوان مکانیزمی که جمعیت‌های جنوب جهانی را در منطق بازارهای مالی ادغام می‌کند و برخی الزامات مالی باعث ایجاد یک صنعت غذایی شد که محیط زیست را از بین می‌برد و به تولید بیشتر مواد غذایی با کیفیت پایین منجر می‌گردید. ثالثا؛ زمین را به طبقه دیگری از دارایی‌های مالی تبدیل کرد، همانطور که کشاورزی نیز تبدیل به بخش دیگری برای بازارهای مالی برای نگهداری پول و خرید و فروش در داخل بخش کشاورزی شده است درک این معضل این مهم است زیرا تقاضاهای مالی روشی را که در آن غذا تولید می‌کنیم تغییر می‌دهد . سرمایه‌گذاران به اشکالی از کشاورزی نیاز دارند که درک نرخ بازده و میزان ریسک طرح‌ها آسان باشد و نیازهایشان را برآورده کند، بیش از همه پروژه‌هایی که سود مالی کوتاه مدت به همراه دارند و می‌توانند در مقیاس وسیع انجام شوند در اولویت قرار می‌گیرند. در این سیستم، عوامل محیطی، اکولوژیکی و مسئله تنوع زیستی اساساً در هیچ محاسباتی در مورد اینکه کدام کشاورزی باید انجام شود و کدام نه، محلی از اعراب ندارند.

به دنبال تغییرات نئولیبرال مقررات‌زدایی (مانند قانون نوسازی قراردادهای آتی کالاهای ایالات متحده در سال 2000)، کشاورزی و غذا به عرصه جدیدی برای سفته‌بازی مالی تبدیل شدند این امر از طریق ورود سرمایه‌گذاران مالی بزرگ به تجارت کالاهای کشاورزی (که قیمت مواد غذایی را بالا برد)، ایجاد صندوق‌های سرمایه‌گذاری مبتنی بر سهام در معاملات سهام شرکت‌های تجارت کشاورزی (که الگوی کشاورزی صنعتی با فناوری پیشرفته و سریع را در زنجیره‌های غذایی تقویت کرد، به وجود آمد.) و از طریق ورود سرمایه به بازارهای املاک و مستغلات کشاورزی (که قیمت زمین‌های کشاورزی را افزایش داد)، این حلقه از سیستم جهانی محصولات کشاورزی، اجاره‌های جدیدی را به شرکت‌های فین‌تک ارائه می‌کند در کنار همه این‌ها، شرکت‌های متمرکزتر مواد غذایی کشاورزی و خرده‌فروشان مواد غذایی که به فعالیت‌های صرفاً مالی منشعب شدند، شروع به اولویت‌بندی منافع سهامداران خود کردند. کاهش هزینه‌های دستمزد و خارجی‌سازی آسیب‌های اجتماعی و زیست‌محیطی (از طریق برون‌سپاری در زنجیره‌های تأمین جهانی) و تعدیل و انتقال ریسک برای کارگران، کشاورزان، مصرف‌کنندگان و تأمین‌کنندگان حتی  بیمه کشاورزان در حال خصوصی‌سازی است. کشاورزان اکنون باید ریسک‌های خود (قیمت و آب و هوا) را با استفاده از مبادلات کالایی (مشتق‌شده) به‌عنوان ابزار پوشش پس از حذف تدریجی سهام بافر دولتی و توافق‌نامه‌های بین‌المللی کالا مدیریت کنند. این روندها نابرابری‌های فزاینده در قدرت و ثروت را در سیستم غذایی تقویت می‌کند، بازارهای غذایی ناپایدارتر ایجاد می‌کند که انعطاف‌پذیری و پایداری سیستم غذایی را تضعیف می‌کند سفته بازی در مورد مواد غذایی توسط بانک‌های سرمایه‌گذاری، صندوق‌های تأمینی و صندوق‌های بازنشستگی بر قیمت‌های کوتاه مدت تأثیر می‌گذارد، در حالی که کشاورزان به ندرت از افزایش قیمت در بازار سود می‌برند. در عوض، سود توسط شرکت‌های تجاری، سرمایه‌گذاران و سوپرمارکت‌ها به دست می‌آید. از سال‌های اول قرن، رشد پایدار سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی بر مکانیزم‌های مالی مانند سهام خصوصی یا ساختارهای سهام تکیه دارند، که مستقیماً شامل مالی‌سازی کشاورزی می‌شوند. از یک سو، این مالی‌شدن نتیجه روندهای جدید جهانی‌شدن بخش کشاورزی و زنجیره ارزش، به ویژه نیاز به سرمایه‌گذاری و مدیریت ریسک است و از سوی دیگر، به نوبه خود به بخش و زنجیره ارزش آن تغییر پیکربندی می‌دهد. از زمان بحران مالی جهانی، جهان شاهد افزایش چشمگیر سرمایه‌گذاری مالی در کشاورزی و تولیدات کشاورزی بوده است. در واقع، در جهانی با جمعیت رو به رشدی که نیاز به تغذیه دارد، بازده مالی حاصل از کشاورزی به عنوان شرط مطمئن به سرمایه گزاران فروخته می‌شود. کشاورزی جهانی برای خدمت به منافع سرمایه مالی دوباره پیکربندی می‌شود تاجران فراملیتی کشاورزی در حال قرار گرفتن و سرمایه‌گذاری بر روی مالی شدن کشاورزی هستند. نوع جدیدی از فاصله‌گذاری در سیستم غذایی جهانی در نتیجه مالی‌سازی پدیدار شده است که (الف) تعداد و نوع بازیگران درگیر در زنجیره‌های جهانی کالاهای کشاورزی را افزایش داده و (ب) مواد غذایی را از شکل فیزیکی آن به شدت انتزاع کرده است. مشتقات پیچیده کالاهای کشاورزی دوم، این فاصله‌گذاری، پیوندهای بین بازیگران مالی و نتایج سیستم غذایی را پنهان کرده است، به گونه‌ای که زمینه سیاسی مخالفت با مالی شدن را به ویژه چالش برانگیز می‌کند بررسی سیستماتیک حلقه‌های کلیدی در زنجیره تأمین – یعنی زمین‌های کشاورزی، نهاده‌های کشاورزی، ریسک کشاورزی، تجارت غلات، تولید مواد غذایی و خرده‌فروشی مواد غذایی – چهار بینش کلیدی را نشان می‌دهد: (1) مالی‌سازی غذا و کشاورزی مرز بین تأمین مالی و مواد غذایی؛ را مخدوش کرده است (2)  مالی شدن موقعیت خرده فروشان مواد غذایی را به عنوان بازیگران مسلط در سیستم کشاورزی-غذایی را تقویت کرده است، اگرچه آن‌ها تا حد زیادی تابع دستورات سرمایه مالی هستند. (3) مالی شدن استثمار کارگران کشاورزی و غذایی را تشدید کرده است. افزایش حجم کار و در عین حال پایین آوردن دستمزد واقعی و تشدید بی‌ثباتی در موقعیت‌هایشان و (4) کشاورزان خرده پا به ویژه از مالی‌شدن ضربه خورده‌اند، زیرا معیشت آن‌ها به دلیل افزایش نوسانات در بازارهای کشاورزی نامطمئن‌تر شده است، آن‌ها در مقابل سایر بازیگران در زنجیره تأمین محصولات کشاورزی ضعیف‌تر شده اندو آن‌ها با رقابت فزاینده‌ای برای تملک زمین‌های کشاورزی خود از سوی شرکت‌های چند ملیتی و بزارهای مالی روبرو هستند.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.