مالیسازی کشاورزی به مثابه نظم هژمونیک نئولیبرالی (بخش اول)
یکی از راههای بازاندیشی سرمایهداری جهانی این است که به جای شهر از روستا شروع کنیم و به جای صنعت به تحولات کشاورزی نگاه کنیم. چنانکه دگرگونیهای بنیادی دهات جهانی نه تنها گسترش سرمایهداری را تسهیل کرد بلکه آنها آن را شکل داده و به نیرویی فراگیر تبدیل نمود که کل جهان را در جستجوی کالاهای اساسی ارزان در خود محصور میکند. در همین حال، روستاها همچنین آسیبپذیریهای سرمایهداری، از جمله تهیشدن اکولوژیکی و مقاومت اجتماعی را که به بحرانهای بنیادی منجر و به شورشها ختم شد، آشکار کرد. روابط طولانی مدت بین سرمایه مالی و زمین، و “شکلدهی متقابل” بین آنها، در تاریخ درهم تنیده آنها آشکار است. «مالیه مدرن» ریشههای کشاورزی محکمی دارد. چون بسیاری از شیوهها و اشکال سازمانی که اکنون در بازارهای مالی بدیهی تلقی میشوند، ریشه در تولید و تجارت کشاورزی، ریشه در درازنای تاریخ دارند. سرمایهداری مالی بر تکنیکها و معیارها و همچنین فرآیندهای طولانیمدت “خصوصیسازی، کالاییسازی و بازاریسازی” و نقش مهم دولت در ایجاد شرایط مساعد برای سرمایهگذاریهای مالی در کشاورزی به عنوان پیشنیازها متکی است. همه اینها طی چندین قرن در چارچوب استعمار و گسترش نظامهای ارزشی غرب در سراسر جهان توسعه یافته و «جهانی» شدهاند. در طی قرن ها، سرمایهداری به عنوان یک سیستم اقتصادی منحصر به فرد از نظر تاریخی ظهور کرد که طبیعت و نیروی کار را به کالاهای قابل مبادله (کالا) تبدیل مینمود. تا در هر گوشهای از دنیا کالاهای کشاورزی با کمترین قیمت ممکن خریداری و با حداکثر سود به فروش برسد. در سرتاسر جهان، نیروی کار روستاییان که تا آن زمان نیازهای معیشتی خود و جوامع محلیشان را تأمین و سیستمهای سیاسی محلی را حفظ میکرد، به سمت تولید جهانی هدایت شد. این منطق سرمایهداری نه تنها مربوط به کشاورزی، بلکه به سایر بخشها مانند بهرهبرداری ازمعادن و منابع شیلاتی و ماهیگیری نیز مربوط میشود. مثلاً، دهقانان مجبور بودند بخشی از وقت خود را در معادن نقره پوتوسی در بولیوی یا در مزارع قهوه جاوه در اندونزی کار کنند. در مناطق پیرامونی جهان، به ویژه زنان شاهد افزایش چشمگیر حجم کاری خود برای حمایت از تولید جهانی کالا بودند. ارتباط بین میلیونها کارگر روستایی با مالیسازی، سیستمهای غذایی و دگرگونی روستایی همان چیزی است که آن روستاها را به موتور رشد سرمایهداری جهانی تبدیل کرده است. این ادغام بیوقفه منابع (زمین، نیروی کار، انرژی، مواد خام و دانش) رشد اقتصاد جهانی سرمایهداری را شکل داده است. این فرآیندها و مکانهای ادغام -مرزهای کالایی – قرنهاست که از نظر جغرافیایی در حال حرکت بودهاند، با دوران رونق کالاها به مکانهای جدید هدایت شدهاند و در دوران رکود حرکتشان کند شدهاست.
تجارت محصولات اصلی کشاورزی از اواسط قرن نوزدهم به بعد افزایش یافت، و با ظهور بازارهای کالایی مالی شده و ظهور گروه کوچکی از شرکتهای تجاری قدرتمند غلات و همچنین تمرکز در میان شرکتهایی که در کشاورزی تسلط داشتند همراه شد. البته فرآیندهای مالیسازی و تمرکز شرکتها عمیقاً با یکدیگر در هم تنیده بودند و به زنجیرههای عرضه جهانی سخت کمک میکردند که فقط بر تعداد انگشت شماری از بازیگران مالی و شرکتی متمرکز بوده و تأثیر زیادی بر خطوط تولید و تجارت جهانی غلات داشتند. اولین مبادلات کالاهای کشاورزی مانند تجارت اولیه غلات، معمولاً در مقیاسهای کوچکتری بودند. برخی از این مراکز تجاری، مانند بورس آمستردام، کالاهایی مانند قهوه، ماهی، فلفل و غلات را در اواسط قرن شانزدهم معامله میکردند به عنوان مثال، بازار برنج ” Dojima “، در اوزاکا، ژاپن، به قرن هفدهم باز میگردد و شامل معاملات آتی است. مبادلات اولیه کالا در انگلستان به قرنهای ۱۷ و ۱۸ برمیگردد و از قهوه خانههایی که غلات را با منطقه بالتیک و آمریکا تجارت میکردند، سرچشمه میگیرد. لغو قوانین ذرت در سال ۱۸۴۶ راه را برای گسترش چشمگیر مبادلات بازرگانانی که در زمینه واردات غلات به انگلستان تخصص داشتند، هموار کرد. انجمن تجارت ذرت لیورپول، در سال ۱۸۵۳ تأسیس شد، و انجمن تجارت ذرت لندن، که در سال ۱۸۷۸ فروشگاهی را در بورس بالتیک راه اندازی کرد، هم بازارهای نقدی و هم بازارهای آتی را اداره میکردند. در ایالات متحده، هیئت تجارت شیکاگو (CBOT) در سال ۱۸۴۸ تأسیس شد و بر غلات و سایر کالاهای تجاری در داخل ایالات متحده و همچنین صادرات غلات به خارج تمرکز داشت. با گسترش تجارت غلات فراتر از سواحل شرقی ایالات متحده به مقاصد اروپایی،CBOT به سرعت به شهرت رسید.گسترش CBOT با تغییرات تکنولوژیکی نیز همراه بود که ذخیرهسازی، حمل و نقل و تجارت غلات را متحول کرد و منجر به ظهور شیکاگو به عنوان یک شهر کلیدی در دنیای تجارت غلات شد. این ترتیبات مبادلهایی غلات در نیمه دوم قرن نوزدهم بود که به تجارت پیچیده و بسیار مالی تبدیل شد، جایی که دریافتیهای انبار غلات مانند ارز عمل نموده و سفته بازان نقش برجستهای ایفا میکردند. تجارت این “قبوض و رسیدها” در واقع اولین اوراق مشتقه از غلات بود، که هویت فیزیکی آن را پنهان کرد و آن را به دنیای نمادین سرمایه مالی جابجا کرد. به تدریج مبادلات کالاهای کشاورزی در نیمه دوم قرن نوزدهم به زودی به محل اعمال سفته بازی تبدیل شدند. در میان بازمانده یادداشتهای هیئت بازرگانی شیکاگو در دهه ۱۸۶۰ آمده که «در طول جنگ داخلی ولنگاری در معاملات ناشی از سفته بازی و دستکاری بازار وجود داشت. چنانکه هیئت مجبور شد تا در سال ۱۸۶۹ قوانین مربوط به تجارت غلات را تدوین و چاپ کند، اما انواع سوء استفادهها ادامه یافت – کلاهبرداری، رشوهدادن به اپراتورهای تلگراف برای به دست آوردن اطلاعات محرمانه (قبل از استفاده از پیامهای رمزگذاری شده)، و انتشار شایعات نادرست برای تأثیرگذاری بر قیمتها- تلاشهایی نیز برای جلب نظر بازار گندم برای افزایش قیمتها و توانمندسازی دلالان برای کسب قیمتهای فوقالعاده بسیار فراتر از اصول اولیه بازار انجام شد تا اینکه دولت ایالات متحده در نهایت مقرراتی را برای جلوگیری از حدس و گمان بیش از حد در این بازارها در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ وضع کرد، با این وجود، رویههای سفتهبازی ادامه یافت و دولت ایالات متحده مرتباً علیه سفتهبازان برای دستکاری بازار؛ پروندههایی را مطرح میکرد. به عنوان مثال، در دوره ۱۹۳۰-۱۹۵۰، شرکت تجارت غلات Cargill چندین بار به نقض محدودیتهای موقعیتی و توطئه برای دستکاری قیمتها متهم شد. در دهه ۱۹۸۰ بورس کالای ایالات متحده قوانین و محدودیتهای تازهای در مبادلات کالا در ایالات متحده اعمال نمود و در اوایل دهه ۲۰۰۰ با اعمال سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی که منجر به مالی شدن بیشتر تجارت کالا شد، تجارت آتی مواد غذایی را از بازارهای فیزیکی جدا کرد. ابزار مشتقات و صندوقهای کالایی مانند صندوقهای شاخص سرمایهگذاران نهادی در مقیاس بزرگ جذب این ابزارهای سرمایهگذاری جدید شدند و به طور انبوه به بازارهای کالایی رفتند. مالیشدن تجارت کالا از طریق افزایش بازارهای آتی، که به تعداد نسبتاً کمی از سرمایهگذاران نفوذ زیادی بر آن بازارها میبخشید، به ظهور گروه کوچک اما قدرتمندی از شرکتها که بر تجارت غلات تسلط داشتند انجامید. در همان دوره این شرکتها مدتها بود که عمیقاً درگیر معاملات آتی کالا بودند که از آن برای محافظت در برابر تغییرات ناگهانی قیمت و همچنین مدیریت داراییهای خود برای افزایش سرمایه عملیاتی استفاده میکردند. دسترسی به بازارهایی که امکان این نوع پوشش ریسک را فراهم میکرد، با توجه به اینکه خرید و فروش اغلب از ماهها قبل انجام میشد و برای محاسبه سفرهای طولانی کشتیها برای انتقال غلات از جایی که در آنجا رشد میکرد به مقاصد تجاری، مهم بود .
بنگاههای اولیهای که این نقش را در انتقال غلات جهان از تولیدکننده به کشورهای مصرفکننده بر عهده گرفتند، مشاغل خانوادگی بودند که بسیاری از اقدامات خود را مخفی نگه میداشتند. مهمترین آنها شرکت Bunge است که در سال ۱۸۱۸ در هلند تأسیس شد و در پایان قرن نوزدهم برای تسلط بر تجارت غلات بین آمریکای جنوبی و اروپا گسترش یافت. لوئیس دریفوس در سال ۱۸۵۱ در سوئیس تأسیس شد و بعداً مقر اصلی آن در فرانسه گشت و در تجارت گندم بین مناطق غلات اروپای شرقی در روسیه، اوکراین و بالکان به مقاصد اروپای غربی تخصص داشت اما موفقترینشان Cargill بود که در سال ۱۸۶۵ در غرب میانه ایالات متحده تأسیس شد و با سرمایهگذاری در تجارت صادرات گندم بین آمریکای شمالی و اروپا به شهرت رسید. آرچر دنیلز میدلند یک تازه وارد در میان غولهای تجارت غلات بود که در سال ۱۹۰۲ در ایالات متحده تأسیس شد. این گروه از شرکتها اغلب به دلیل حروف اول نام آنها به عنوان ABCD شناخته میشوند. حال در روزگاری به سر میبریم که ظهور شرکتهای تجارت غلات از آسیا به جهاتی سلطه شرکتهای ABCD را در دهههای اولیه قرن بیست و یکم به چالش کشیده است. اگرچه چهار شرکت قدیمی ABCD هنوز هم بازیگران غالب در تجارت غلات به شمار میروند اما دو تا از این شرکتها، کارگیل و دریفوس، همچنان شرکتهای خانوادگی هستند و به همین دلیل ملزم به گزارش عمومی فعالیتها یا درآمدهای خود نیستند. شرکتهای ABCD با توجه به موقعیت مسلط و نه چندان شفاف خود در بازار، قدرت زیادی در شکل دادن به سیستمهای غذایی جهان دارند. به طور خاص، زمانی که تعداد انگشت شماری از شرکتهای مسلط بخش عمدهای از تجارت جهانی غلات را کنترل میکنند، آنها این ظرفیت را دارند که قیمتهایی را که برای غلات به کشاورزان پرداخت میشود و همچنین قیمتهایی که به مصرفکنندگان میفروشند، را شکل دهند. علیرغم نگرانیهای مداوم در مورد عملکردهای سفتهبازی خود در بازارهای آتی کالا، این شرکتها اصرار دارند که فقط به منظور پوشش ریسک در این بازارها فعالیت کنند. با این حال، این شرکتها در زمانهای افزایش قیمت مواد غذایی در دورههای بحران، سود قابل توجهی از سفته بازی مالی به دست آوردهاند. اما این فقط شرکتهای تجارت کالاهای اساسی نیستند که به شدت متمرکز و مالی شدهاند. بلکه تعداد انگشت شماری از شرکتهای تکنیکال کشاورزی هم در حدود ۱۵۰ سال گذشته بر صنعت نهادههای کشاورزی تسلط داشتهاند. هم “سایروس مک کورمیک و هم جان دیر”، شرکتهای صنعتی بزرگی را برای تولید و فروش تجهیزات کشاورزی خود ساخته و تمام تلاش خود را برای پیشیگرفتن از رقبای خود انجام دادند و به عنوان انحصار طلبان جنبش گرنجر (در کنار راهآهنها، بانکها و تاجران کالا) اشتهار دارند. دهه ۱۸۷۰ بخش ماشینآلات کشاورزی نیز مملو از ادغامها و تملکهایی بوده است که به چند شرکت که توسط سرمایهگذاران مالی با جیب عمیق حمایت میشود، سهم عمدهای از بازار را داده است. برای مثال، در سال ۱۹۰۲، پنج شرکت بزرگ دروگر در یک قرارداد ادغام با میانجیگری جی پی مورگان و با حمایت جی دی راکفلر ترکیب شدند، که به “شرکت جدید، بین المللی هاروستر” که، ۸۵ درصد از بازار ماشین آلات برداشت غلات ایالات متحده را در اوایل قرن ۲۰ام به خود اختصاص می داد، تبدیل شد. به طور مشابه، تنها چند شرکت بزرگ، منحصرا در دهههای ابتدایی قرن بیستم در بخشهای کود، بذر، و مواد شیمیایی کشاورزی تسلط یافتند و سهم قابل توجهی از بازار را در اختیار داشتند البته ادغام در این بخش تا کنون ادامه یافته است، با ادغام بین شرکتهای نهادههای کشاورزی و بذر از دهه ۱۹۸۰، و اخیراً با ادغامهای بزرگ در این بخش که منجر به تسلط تنها چند شرکت بر بازارهای نهاده شده تحرک مالی در این حوزه چشمگیر است مثلا، در سال ۲۰۱۶، بایر، شرکت مونسانتو را خریداری کرد، داو و دوپونت ادغام شدند تا به Corteva تبدیل شوند، Syngenta توسط ChemChina خریداری شد و متعاقباً با Sinochem ادغام شد و شرکت Potash و آگریوم در غول کود جدید Nutrien ادغام شدند. مانند شرکتهای بازرگانی غلات، شرکتهای نهادههای کشاورزی نیز به طور فزایندهای مالی شدهاند و بخش زیادی از سهام آنها متعلق به شرکتهای مدیریت دارایی و بانکها و صندوقهای ثروت ملی است. نکته جالب توجه آن است که از آنجایی که تنها چند شرکت بزرگ برای مدت طولانی بر ارکان بخش نهادههای کشاورزی در جهان تسلط داشتهاند، گرایشات بازاری آنها تأثیر زیادی بر شکل قیمت نهادههای کشاورزی، نه تنها بر روی جهتگیری نوآوریهای کشاورزی و سیاستهای کشاورزی آگرو لیبرال دولتها گذارده است.