تصویر فائو از نظامهای بهرهبرداری کشاورزی و زنجیره جهانی غذا
سیستم غذایی هم عظیم و هم پیچیده است. روند جهانی شدن سطح وابستگی متقابل بین بازیگران و فرآیندهای خود را در نیم قرن گذشته تشدید کرده است و منجر به یک سیستم فزاینده “جهانی” به معنای واقعی کلمه شده است. غذایی که ما روزانه میخوریم محصول نهایی بزرگترین خط تولید جهان بنام مجتمع جهانی کشاورزی و مواد غذایی است و در این یادداشت سعی شده تا با استفاده از دادههای منتشر شده فائو، به تصویری جامع و انتزاعی از منظومه غذا و هندسه پیرامونی آن دست یابیم. بیش از ۲ میلیارد نفر در سیستم غذایی جهانی کار میکنند از این افراد، تقریباً ۱.۳ میلیارد یا ۵۰ درصد از نیروی کار جهانی منحصراً در اراضی کشاورزی کار میکنند. متأسفانه۶۰ درصد از کودکان کار در سراسر جهان در کشاورزی کار میکنند در بین تمام مزارع، اکثریت قریب به اتفاق (۹۵ درصد) مزارع خانوادگی هستند که کمتر از ۵ هکتار زمین را مدیریت میکنند. با این حال، تعریف “مزارع در مقیاس کوچک” بسته به موقعیت جغرافیایی متفاوت است، از کمتر از ۱ هکتار تا کمتر از۱۰ هکتار و در آفریقا و آسیا مزارع در مقیاس کوچک با وسعت متوسط ۱.۷ هکتار شکل غالب نظام بهرهبرداری از زمین را تشکیل میدهند.
در حال حاضر ۳۰ محصول عمده ۹۰ تا ۹۵ درصد غذای مصرفی انسانها را در کره زمین تشکیل میدهند تولید غلات بیشترین درصد از زمینهای زیرکشت را به خود اختصاص میدهد که تقریباً نیمی از کل سطح زیرکشت را تشکیل میدهد و پس از آن محصولات روغنی که تقریباً یک پنجم را اشغال میکنند. از ۱.۵ میلیارد هکتار زمین کشاورزی در سراسر جهان، تنها یک سوم برای تولید محصولات غذایی استفاده میشود. حدود ۳.۴ میلیارد هکتار از زمینهای غیر زراعی دیگر برای مرتع حیوانات استفاده شده و عمدتاً به تولید دام اختصاص دارد. از آنجایی که ۳۸ درصد از محصولات جهانی بهعنوان خوراک حیوانات استفاده میشود، تنها ۲۰ درصد از زمینهای کشاورزی جهانی برای تولید مستقیم محصولات برای مصرف انسان استفاده میشود.
ماهیان حدود ۱۵ درصد از پروتئین حیوانی دریافتی انسانها را برای ۴.۳ میلیارد نفر تأمین میکنند. بطور متوسط طی یکدهه اخیر بخش جهانی شیلات و آبزیپروری بیش از ۱۷۶ میلیون تن غذای دریایی در سال تولید کرد. اگرچه تولید ماهی، غذاهای دریایی، و جلبکها هنوز تحت سلطه نظام سنتی صیادی است، آبزیپروری جهانی (پرورش آبزیان) از آغاز هزاره بیش از دو و نیم برابر شده است و بهعنوان عامل اصلی تولید غذاهای دریایی در آینده محسوب میگردد. علاوهبر کشاورزی، تخمین زده میشود که ۵۸.۳ میلیون نفر در بخشهای شیلات و آبزیپروری کار میکنند که تقریباً ۲ درصد از نیروی کار جهانی در بخش کشاورزی است.
در مجموع، کشورهای آسیایی ۹۷ درصد از فعالیتهای شیلات جهانی را تشکیل میدهند. برای آبزیپروری، آسیای شرقی، از جمله چین و هند، ۹۲ درصد در سطح جهان را تشکیل میدهد که چین ۶۱ درصد از آن را تشکیل میدهد. تعداد ماهیگیران تقریباً ۲۸ میلیون نفر است. تقریباً ۸۴ درصد از ماهیگیران در آسیا کار میکنند و چین غالبترین بازار کار است. برای این افراد، شیلات وسیلهای حیاتی برای تأمین درآمد و امرار معاش است. همانطور که کشاورزی معیشتی مدل اقتصادی غالب برای اکثر کشاورزان جهان (مالکهای کوچک) است، ماهیگیری معیشتی برای اکثر ماهیگیران جهان اشتغال رایج است. کار اجباری و کار کودکان بهطور مشابه در ماهیگیری و آبزیپروری و کشاورزی جهان رایج است. تولید مواد غذایی تحت سلطه آسیای شرقی، آمریکای لاتین و اروپا است، این مناطق بیش از نیمی از عرضه غذای جهان را تولید میکنند.
برخلاف انتظارات عمومی که از موضوعاتی مانند «گرایشهای غذایی» و وابستگیهای وارداتی ناشی میشود، میزان تجارت بینالمللی در مقایسه با حجم کل تولید (۱۴ درصد کل تولید سالانه) نسبتاً ناچیز است، مساحت کل زمینهای کشاورزی ۳۸ درصد از سطح زمین (و تقریباً ۵۰ درصد از سطح پوشش گیاهی آن) را تشکیل میدهد. سیستم غذایی همچنین از ۶۹ درصد منابع آب شیرین و ۲۶ درصد از مصرف نهایی انرژی در کل چرخه غذا استفاده میکند. گیاهان سالانه حدود ۶۵ میلیارد تن کربن را از طریق فتوسنتز از جو جذب میکنند. طی یکدهه گذشته متوسط تولید جهانی محصولات زراعی به نزدیک به ۱۲ میلیارد تن رسید. این رکورد منجر به میانگین جهانی عملکرد حدود ۷.۹ تن در هکتار شد، اگرچه بخش قابل توجهی از این رقم شامل بخشهای غیر خوراکی و علوفه است. غلات با ۴۷ درصد بیشترین سطح زمین قابل کشت را به خود اختصاص دادهاند و پس از آن محصولات روغنی با ۱۹ درصد قرار دارند. سایر منابع مهم کربوهیدراتها، پروتئینها و چربیها مانند ریشهها و غدهها، حبوبات و مغزها بهطور مشترک ۱۰ درصد از سطح اراضی زیرکشت را پوشش میدهند، در حالیکه میوهها و سبزیجات کمتر از ۸ درصد را را به خود اختصاص دادهاند تنها ۴ درصد از سطح زمینهای قابل کشت به محصولاتی مانند شکر، ادویهجات ترشیجات و مواد محرک اختصاص دارد که برای مصرف انسان استفاده میشود. فقط ۴۵ درصد از زمینهای قابل کشت کره زمین برای تولید مواد غذایی استفاده میشود که مستقیماً توسط انسان مصرف میشود، طرفه اینکه ۳۳ درصد برای تولید خوراک دام استفاده میشود. همچنین تنها ۱.۱ درصد از زمینهای قابل کشت جهانی به تولید محصولات غیر غذایی مانند الیاف، لاستیک و تنباکو اختصاص دارد.
بخش قابل توجهی از محصولات غذایی برای اهدافی غیر از مصرف انسان یا حیوان استفاده میشود و ۱۲ درصد از زمینهای قابل کشت در سطح جهان را اشغال میکند. اکثر آنها محصولاتی هستند که برای تولید سوختهای زیستی استفاده میشوند. از دیگر کاربردهای این محصولات میتوان به تولید موادی مانند پلاستیکهای زیستی، مواد شیمیایی با مصارف صنعتی و داروها اشاره کرد. بزرگترین منابع مواد خام مشتق شده از محصولات کشاورزی برای فرآوری صنعتی شکر (۴۷ درصد) و غلات (۳۶ درصد) هستند. از نظر کل تولید این محصولات، ۱۵ درصد شکر تولیدی، ۱۰ درصد غلات و ۳۶ درصد روغنهای نباتی تولید شده برای فرآوری صنعتی است.
در زمینه تلفات پس از برداشت باید عنوان نمود که فقط کمتر از پنج درصد از تولید محصول قبل از مصرف یا فرآوری از بین میرود که در مجموع ۶ درصد استفاده از زمینهای زراعی را تشکیل میدهد. ریشهها و غدهها بیشترین درصد تلفات (۱۰ درصد) را متحمل میشوند و پس از آن میوهها (۹ درصد)، سبزیجات (۸ درصد) و محصولات قندی (۷ درصد) قرار دارند. ریشهها و غدهها در مراحل پس از برداشت و فرآوری بیشترین تلفات را متحمل میشوند، زیرا ریشهها و غدههای تازه فاسد شدنی و مستعد آسیب یا بیماری پس از برداشت هستند، بهویژه در مکانهایی که فاقد امکانات نگهداری و انبارش مناسب هستند. در مورد میوهها و سبزیجات، ضرر و زیان بیشتر ناشی از آسیب ناشی از جابجایی یا فساد است. در مورد محصولات قندی، بیشترین تلفات در هنگام توزیع و چرخههای ناقص فرآوری صنعتی رخ میدهد. در بخش دامها؛ بخش قابل توجهی از زمینهای کشاورزی، تقریباً ۸۰ درصد، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به تولیدات دامی اختصاص مییابد. این اراضی شامل پهنههای مرتعی فشرده و گسترده و همچنین یک سوم سطح زمین زراعی است که برای تولید محصولات علوفهای استفاده میشود.
بیش از ۳۱ میلیارد حیوان در جهان بهعنوان دام نگهداری میشوند مشتمل بر ۲۱ میلیارد مرغ، بوقلمون، اردک، غاز و سایر پرندگان. ۴.۶ میلیارد خرگوش و خوکچه هندی؛ ۲.۱ میلیارد گوسفند و بز؛ ۱.۶ میلیارد گاو و گاومیش، کمی کمتر از یک میلیارد خوک. ۱۵۰ میلیون اسب، الاغ، شتر و لاما. و نزدیک به ۶ میلیون آهو، شترمرغ، بز کوهی و حیوانات دیگر. علاوهبر این ذخیره جهانی پرندگان و پستانداران پرورشی، بیش از ۷۸ میلیون کندوی زنبور عسل وجود دارد. در مجموع از میان طیف وسیعی از محصولات اولیه حیوانی ۱.۱ میلیارد تن غذا از جمعیت دام جهان به دست میآید. شیر با (۶۴ درصد) بیشترین سهم از این توده غذایی را تشکیل میدهد. از سوی دیگر، گوشت ۲۵ درصد، بیشتر از میان گوشت خوک (۳۴ درصد)، مرغ (۳۲ درصد) و گوشت گاو (۲۱ درصد) تهیه میشود. تخممرغ با سهم ۶ درصد سومین دسته از محصولات اولیه دامی است. نظام بهرهبرداری دام تقریباً از ۸۰ درصد زمینهای کشاورزی جهان استفاده میکند که بیشتر آن مرتع و اندکی “پس چر” است. اکثریت قریب به اتفاق علفزارهای مورد استفاده برای مرتع نسبتاً ارزان هستند و یا کم کربن، خشک، سرد، شیبدار یا صخرهای هستند که گزینههای بسیار کمی را برای سایر مصارف تولید مواد غذایی ارائه میدهند. برای تولید ۱ کیلوگرم پروتئین حیوانی با استفاده از غلات بهعنوان خوراک، تقریباً ۳ کیلوگرم غلات لازم است. بیشتر فرآوردههای حیوانی مستقیماً توسط انسان (۸۶ درصد) مصرف میشود که درصد بالایی در مورد گوشت (۹۷ درصد) است. بخش قابل توجهی از محصولات دامی (۷ درصد) بهعنوان خوراک دام استفاده میشود. تقریباً ۴ درصد از کل محصولات حیوانی برای مقاصد غیر غذایی مانند تولید صابون، پوشاک و فرش استفاده میشود. نسبت استفاده غیرغذایی از نظر فرآوردههای حیوانی برای چربیها بالاترین میزان است که ۴۷ درصد آن برای مصارف صنعتی است. ماهیان حدود ۱۵ درصد از پروتئین حیوانی دریافتی را برای ۴.۳ میلیارد نفر تأمین میکنند. ماهیگیری اقیانوسی از جمعیتهای وحشی، شکل سنتی شکار در مقیاس بزرگ در سیستم غذایی است. در مقابل، آبزیپروری یا پرورش ماهی و سایر موجودات آبزی در محوطههای کنترل شده، شکلی از کشاورزی است. به این ترتیب، این بخشها بسیار متمایز هستند، اگرچه بهدلیل تولید بسیاری از محصولات رایج و آبزیپروری تا حدی به ماهیهای وحشی بهعنوان خوراک متکیاند، از نظر اقتصادی به هم مرتبط هستند.
بخشهای جهانی شیلات و آبزیپروری بطور متوسط بیش از ۱۸۶ میلیون تن غذای دریایی در سال تولید میکنند. روند تولید آبزیپروری همچنان به رشد خود ادامه میدهد در حالی که صید ماهیگیری در دهه ۱۹۹۰ به اوج خود رسید و از آن زمان تا حدی کاهش یافته است. با نرخ رشد متوسط سالانه ۶.۲ درصد بین سالهای ۲۰۰۰-۲۰۱۲، آبزیپروری جهانی از آغاز هزاره رکورد زده است. اقیانوس اطلس با بیش از یک سوم صید جهانی در غذاهای دریایی و جلبکها، بیشترین سهم از غذاهای دریایی را برای ماهیگیری صید وحشی فراهم میکند. اقیانوس آرام و اقیانوس هند در رتبههای بعدی قرار دارند که هر کدام ۱۷ درصد از کل توده غذاهای دریایی صید شده را تشکیل میدهند. شیلات داخلی ۱۷ درصد از صیدهای جهانی را فراهم میکند، آبزیپروری سیر تکامل را در محدودههای کنترل شده در محوطههای رودخانهها، دریاچهها، در دریا یا در مخازن و قفس که میتوان آن را در آب شیرین یا شور انجام داد، طی میکند. حداقل ۵۶۷ گونه در سیستمهای آبزیپروری تولید میشود. علاوهبر ماهی بالهدار مانند کپور، سایر محصولات شامل سختپوستان مانند میگو و خرچنگ است. نرمتنان مانند اختاپوس، صدف، و حلزون. سایر بیمهرگان مانند خیار دریایی؛ دوزیستان و خزندگان، پرورش قورباغههای گاو نر آسیای شرقی و کروکودیلها بواسطه ارتقای تکنیکهای تولید بسیار توسعه یافته است. گیاهان آبزی مانند کالتروپ آبی و نیلوفر آبی خوراکی و جلبکها مانند کلپ ژاپنی و ریز جلبک اسپیرولینا نیز در سیستمهای آبزیپروری تولید میشوند. اینها معمولاً بهعنوان خوراک ماهی یا برای استخراج افزودنیهای غذایی استفاده میشوند.
بهطورکلی، در سیستم غذایی مهمترین گونه آبزیپروری تولید شده براساس تناژ، کپور ماهیان است، در حالی که میگوی سفید از نظر ارزش اقتصادی مهمترین گونه است. سختپوستان، نرمتنان و جلبکها در ابتدا از طریق آبزیپروری تولید میشوند. کل مساحت سطح آب و زمین اختصاص داده شده به سیستمهای تولید آبزیپروری در سطح جهانی مستند نشده است. بیشتر تولید در آبهای دریایی (۳۶ درصد) یا آبهای شور (۳۵ درصد) مانند مناطق ساحلی یا مصبها صورت میگیرد. باقیمانده تولید آبزیپروری در آبهای شیرین مانند دریاچهها و رودخانهها قرار دارد. آبزیپروری آب شیرین تحت سلطه پرورش ماهیان بالهدار (۸۸ درصد) است در حالی که بیشتر تولید در آبهای شور (۸۳ درصد) و آبهای دریایی (۵۴ درصد) برای تولید سختپوستان و نرمتنان استفاده میشود. اگرچه اکثر تولیدات اولیه از شیلات و آبزیپروری (۸۱ درصد) بهطور مستقیم بهعنوان غذا توسط انسان مصرف میشود اما، بخش قابل توجهی نیز (۱۳ درصد از کل تولید جهانی) بهعنوان خوراک دام در آبزیپروری یا تولید دام استفاده میشود.
حدود ۷ درصد از تولیدات شیلات برای مقاصد غیر غذایی استفاده میشود. بهعنوان مثال، ۴۰ درصد از جلبکها برای اهداف صنعتی مانند استخراج مواد شیمیایی و تولید انرژی استفاده میشود. تولید مواد غذایی بهطور مساوی در سراسر جهان توزیع نمیشود. تفاوتهای زیادی بین جغرافیای تولید مواد غذایی از نظر مقدار و نوع مواد غذایی که در داخل تولید میشود وجود دارد. تخصص مناطق با توجه به تولید مواد غذایی یکی از محرکهای تجارت بین منطقهای و همچنین الگوهای مصرف مختلف در سراسر جهان است. ایالات متحده، چین، هند، برزیل و روسیه از نظر کمیت مهمترین کشورهای تولیدکننده مواد غذایی در جهان هستند. آنها با هم بیش از نیمی از عرضه غذای جهان را تولید میکنند. از سوی دیگر، کشورهای آفریقا، خاورمیانه و اقیانوسیه با هم تنها ۱۰ درصد از تولید جهانی را برعهده دارند. آسیای شرقی مولدترین منطقه جهان است که ۲۰ درصد از تولید جهانی غذا را به خود اختصاص داده است و پس از آن آمریکای لاتین و اروپا (از جمله روسیه و ترکیه) به ترتیب ۱۹ درصد و ۱۷ درصد سهم دارند. در حالی که اقیانوسیه تولید اولیه سالانه نزدیک به ۱۵ تن برای هر نفر دارد که بیش از ۸ برابر میانگین جهانی است، تولید کشورهای جنوب صحرای آفریقا. به سختی ۰.۸ تن برای هر نفر است. ایالات متحده و کانادا، اروپا و آمریکای لاتین همگی بالاتر از سطح متوسط جهانی هستند، در حالیکه هر پنج منطقه آسیایی و آفریقایی کمتر از میانگین جهانی ۱.۷ تن برای هر نفر هستند. کشورها و مناطق بهدلایل مختلفی از آب و هوای منطقه و شرایط خاک گرفته تا وابستگیهای مسیر تعیین شده تاریخی، ترجیحات فرهنگی و عوامل اقتصادی در تولید انواع خاصی از مواد غذایی تخصص یافتهاند. در ایالات متحده و کانادا، محصولات علوفه تقریباً ۵۰ درصد از تولید اولیه را تشکیل میدهند. این سه دسته غذایی همراه با غلات و محصولات روغنی ۸۰ درصد از تولید این منطقه را تشکیل میدهند. در آمریکای لاتین و دریای کارائیب، محصولات شکر و روغن بر تولیدات کشاورزی غالب هستند. این منطقه همچنین در تولید مواد محرک پیشرو است و پس از شرق آسیا در تولید میوه جایگاه دوم را دارد. اروپا سهم بزرگی از محصولات حیوانی خام جهان را تولید میکند. این منطقه تقریباً یک سوم تولید شیر جهان را به خود اختصاص میدهد، یعنی بیش از هر منطقه دیگری، و یک پنجم تولید جهانی گوشت، و پس از شرق آسیا در رتبه دوم قرار دارد. آسیای شرقی یک منطقه عمده و متنوع تولیدکننده مواد غذایی است که در تولید سبزیجات (با بیش از نیمی از تولید جهانی) و همچنین میوهها، آجیل، گوشت، تخممرغ، عسل، گوشت، ماهی، نرمتنان و سختپوستان پیشرو است. در تولید گوشت روی خوک و طیور متمرکز است و تولید لبنیات آن حداقل است. خاورمیانه و شمال آفریقا، منطقهای با سرانه زمین قابل کشت کم است، و بیشتر تولید خود را بر روی سبزیجات و محصولاتی با ارزش افزوده بالا متمرکز میکند. با این حال، تولید قابل توجهی از محصولات غلات و علوفه نیز دارد. آفریقای جنوب صحرا در تکیه بر ریشهها و غدهها بهعنوان محصولات اصلی خود به جای غلات منحصر به فرد است. این منطقه تنها ۵ درصد از منابع غذایی جهان را تولید میکند، اما در تولید ریشه و غده پیشرو است. ۳۰ درصد از تولید جهانی این محصولات در اینجا انجام میشود. ثانیاً، آفریقا تولید بسیار بالایی از حبوبات، آجیل و مواد محرک دارد و رتبه دوم را در تولید همه این دستههای غذایی دارد. آسیای جنوب شرقی در تولید ماهی و غذاهای دریایی رتبه دوم را دارد. این دو منطقه همراه با شرق آسیا ۶۳ درصد از کل تولید ماهی و غذاهای دریایی را تشکیل میدهند. تولید محصولات زراعی جنوب شرقی آسیا بر غلات و محصولات قندی متمرکز است. این منطقه همچنین دارای بالاترین نسبت تولید محصولات روغنی و محرک است. منطقه آسیای مرکزی و جنوبی غالب تولید ادویهجات است که بیش از نیمی از کل تولید جهانی را تشکیل میدهد. در اینجا نیز محصولات دامی بیشترین سهم را از تولید منطقهای تشکیل میدهند (۱۴ درصد) هر چند در این منطقه تقریباً بهطور کامل از محصولات لبنی تشکیل شده است.
اقیانوسیه دارای بالاترین سرانه تولید غذا در جهان است، اگرچه محصولات علوفهای بیش از ۷۰ درصد از تولید اولیه منطقه را تشکیل میدهند. سهم آن در کل تولید اولیه دام (۳ درصد) بیش از دو برابر سهم آن در تولید جهانی غذا است که نشاندهنده درجه بالایی از تخصص است. غلات کمترین نسبت تولید منطقهای را در اینجا دارند که فقط ۹ درصد است. با کمال تعجب، این منطقه با توجه به دسترسی به آبهای ساحلی و شیلات، تنها ۱ درصد از تولید ماهی و غذاهای دریایی جهان را به خود اختصاص داده است. کارایی تولید محصولات کشاورزی و دام یکی از عوامل کلیدی در توضیح تفاوتهای منطقهای در مقدار مواد غذایی تولید شده است. از نظر تولید در هر هکتار زمین زراعی، کارآمدترین منطقه آمریکای لاتین با عملکرد تقریباً ۱۲ تن در هکتار یا ۱.۵ برابر میانگین جهانی است. این در حالی است که کشورهای جنوب صحرای آفریقا تقریباً سه برابر کمتر از میانگین جهانی بازدهی دارند. ایالات متحده و کانادا، اروپا و اقیانوسیه نیز همگی بازدهی بیشتر از میانگین جهانی را نشان میدهند. سطح تولید مواد غذایی امروزی متکی به منابع گسترده و مستمر نهادههای کشاورزی از جمله آب، زمین، کود، آفتکشها، نیروی کار و سرمایه است. کشاورزی بهویژه نسبت به سایر فعالیتهای اقتصادی “آب محور” است. فائو تخمین میزند که کشاورزی مسئول کمتر از ۷۰ درصد برداشت جهانی آب شیرین بوده است.
براساس برآوردهای شبکه ردپای آب، تولیدات کشاورزی سالانه ۷.۴ تریلیون مترمکعب آب مصرف میکند. محصولات روغنی، بهطور متوسط در سطح جهان، آب بیشتری در هر تن از محصولات غلات مصرف میکنند. بهطور مشابه، گوشت و فرآوردههای حیوانی بسیار پرآب هستند. گوشت گاو، بهویژه، آب بیشتری در هر تن از هر دسته اصلی غذا با میانگین جهانی حدود ۱۵۰۰۰ مترمکعب در تن مصرف میکند. ادویهها و محرکها نیز به ازای هر تن آب بسیار پرمصرف هستند، اما بهدلیل حجم نسبتاً پایین تولید، سهم زیادی از مصرف آب کشاورزی را به خود اختصاص نمیدهند. محصولات حیوانی تقریباً ۳۰ درصد از مصرف آب کشاورزی را به خود اختصاص میدهند. سیستم غذایی جهانی سالانه بیش از حدود ۲۰۰ میلیون تن کود استفاده میکند که اکثریت قریب به اتفاق آن مصنوعی و مشتق شده از سوختهای فسیلی است. غلات نیز ۷۱ درصد از کل مصرف جهانی کود را در اختیار دارند. علوفه با ۱۵ درصد دومین مصرف کود را دارد. آجیل که تنها ۰.۲ درصد از توده تولید جهانی را تشکیل میدهد، نزدیک به ۳ درصد از کود جهانی را مصرف میکند. کود براساس هر هکتار اعمال میشود، که باعث میشود کل مصرف کود به ازای هر توده محصول غذایی بسیار به عملکرد محصول وابسته باشد. محصولات شکر ۲ درصد از زمینهای جهانی را استفاده میکنند که نشاندهنده ۲۱ درصد توده تولید جهانی است، با این حال تنها ۰.۷ درصد از مصرف جهانی کود را به خود اختصاص میدهد. البته استفاده از کود در سیستمهای مختلف تولید برای یک نوع محصول بسیار متفاوت است، که نشاندهنده تنوع زیاد بین شیوههای مختلف کشاورزی است. در سطح جهانی، سیستم غذایی حدود ۴.۴ میلیون تن آفتکش در سال استفاده میکند. غلات و میوهها بیشترین سهم را از آفتکشها مصرف میکنند. سبزیجات، محرکها، ریشهها و غدهها و محصولات روغنی هر کدام حدود ۹ درصد از آفتکشهای جهانی را مصرف میکنند. سهم عمده غلات از کل مصرف آفتکشها بهدلیل سهم آنها از کل کاربری زمین است، در حالی که بخش بزرگی از آفتکشهای مورد استفاده در تولید میوهها را میتوان به تقاضای بالای آفتکشها در هکتار باغ میوه نسبت داد. بهطور متوسط، کشاورزی آبی بیش از دو برابر کشاورزی دیم محصول تولید میکند با این حال، کشاورزی دیم سیستم تولید غالب جهان باقی مانده است.
محصولات تراریخته هنوز عمدتاً به گونههای کمی مانند ذرت، سویا، پنبه و دانههای روغنی محدود میشوند، اگرچه چغندرقند، یونجه، پاپایا و کدو نیز بهعنوان محصولات تراریخته رایجتر در حال ظهور هستند که بطور متوسط طی ۵ سال گذشته ۲۳۲ میلیون هکتار (۱۲.۹ درصد از کل زمینهای زراعی) با محصولات دستکاری شده ژنتیکی (GM) کشت شد. اصلاح ژنتیکی محصولات معمولاً شامل معرفی صفات غیر بومی است که باعث ایجاد مقاومت در برابر علفکش یا مقاوم به آفات میشوند.
کشاورزی ارگانیک (گاهی اوقات بهعنوان کشاورزی بیولوژیکی یا زیست محیطی شناخته میشود)، یک فلسفه تولید و مجموعهای از اقدامات است که برای اولینبار در آغاز قرن بیستم با تمرکز بر خاکهای سالم بهعنوان پایه و اساس بهرهوری کشاورزی تعریف شد. رشد پذیرش کشاورزی ارگانیک با نرخ رشد مرکب سالانه ۹ درصد تخمین زده شده است در حال حاضر پذیرش کل کشاورزی ارگانیک بیش از یک درصد از کل زمین کشاورزی برآورد شده است. از منظر تجارت جهانی کالاهای کشاورزی؛ پنج منطقه شبکه اصلی تجارت بینالمللی مواد غذایی را ایالات متحده و کانادا، آمریکای لاتین، اروپا، آسیای شرقی و آسیای جنوب شرقی تشکیل میدهند. حدود ۸۸ درصد از تجارت مواد غذایی جهان از طریق آنها انجام میشود. علاوهبر این، سه الگوی تجاری اصلی در جهان وجود دارد. جریانهای کالاییهای تجاری درون اروپایی که عمدتاً خودکفا هستند، نقش شرق آسیا و خاورمیانه بهعنوان بزرگترین منطقه واردکننده مواد غذایی در جهان و نقش ایالات متحده و کانادا و آمریکای لاتین بهعنوان بزرگترین مناطق صادرکننده مواد غذایی. هر سال حدود یک میلیارد تن مواد غذایی خام و فرآوری شده در سطح بینالمللی مبادله میشود. این مقدار ۱۴ درصد از عرضه غذای جهان را تشکیل میدهد. چهل و یک درصد از این تجارت در داخل مناطق اتفاق میافتد در حالی که ۵۹ درصد بین آنها انجام میشود. تخممرغ و جلبکها به نسبت تولید، کمترین کالاهایی هستند که مبادله میشوند. از سوی دیگر، به ازای هر ۱۰۰ تن محرک (مانند قهوه و چای، خشخاش) تولید شده، ۱۰۹ تن معامله میشود. این امر به این دلیل اتفاق میافتد که برخی از کشورها، عمدتاً اروپایی، به واردات و صادرات مجدد این کالاها میپردازند. غلات پرمعاملهترین کالاهای روی زمین هستند (۳۰ درصد تجارت انبوه را به خود اختصاص میدهند). ایالات متحده و کانادا، اروپا و اقیانوسیه صادرکنندگان عمده جهان هستند. آسیای شرقی و خاورمیانه واردکنندگان اصلی آن هستند. اروپا بیشترین منطقه درگیر در تجارت بینالمللی است. ۳۸ درصد تجارت جهانی به صورت انبوه شامل جابجایی محصول بین کشورهای آن یا خارج از مرزهای منطقهای آن است که ۳۰ درصد تجارت جهان بهطور کامل در این منطقه انجام میشود. تنها با در نظر گرفتن تجارت خارج از منطقه، اروپا ۱۱ درصد از صادرات جهانی و ۱۸ درصد از واردات جهانی را تأمین میکند که منجر به کسری خالص تجاری منطقهای میشود. ایالات متحده و کانادا و آمریکای لاتین با هم بیش از ۶۰ درصد تجارت بین منطقهای جهان را تشکیل میدهند. دو سوم کل صادرات آمریکای لاتین به اروپا و شرق آسیا میرسد. منطقه ایالات متحده و کانادا ۴۳ درصد از صادرات خود را تنها به شرق آسیا میفروشند. این امر صادرات به مقصد تجارت بین آمریکا را که تنها ۱۸ درصد از صادرات را تشکیل میدهد، کاهش میدهد. آسیای جنوب شرقی سومین صادرکننده بزرگ مواد غذایی اما با نسبت بسیار کمتری است.
آسیای شرقی ۳۵ درصد از محصولات غذایی جهان را خریداری میکند که تنها ۸ درصد از مواد غذایی خود را تأمین میکند. شرکای تجاری اصلی آن مناطق اطراف اقیانوس آرام هستند (آسیای شرقی ۴۳ درصد از صادرات ایالات متحده و کانادا، ۲۴ درصد از صادرات آمریکای لاتین، ۳۹ درصد از صادرات آسیای جنوب شرقی، ۴۰ درصد از صادرات اقیانوسیه، و ۴۴ درصد از صادرات خود را وارد میکند). صادرات به صورت جریانهای درون منطقهای ختم میشود. منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا ۱۳ درصد از صادرات فرامنطقهای جهان را خریداری میکند. این مقدار یک سوم عرضه غذای منطقه را نشان میدهد و آن را به بیشترین وابستگی به تجارت بینالمللی برای تأمین نیازهای موجود در غذا تبدیل میکند. اقیانوسیه بیشترین مشارکت را در تجارت بینالملل نسبت به تولیدات داخلی خود دارد، اما به صورت مطلق کمتر از ۳ درصد از حرکات تجاری را به خود اختصاص داده است. منطقه آسیای مرکزی و جنوبی دخالت کمی در تجارت بینالمللی مواد غذایی دارد. بهطورکلی، این منطقه خودکفا با مازاد تجاری کمی است. در نهایت، کشورهای جنوب صحرای آفریقا از نظر تجارت مواد غذایی بیشترین ارتباط را با جهان دارند. مشارکت آن کمتر از ۳ درصد از جریانهای تجاری فرامنطقهای جهان با کسری تجاری کوچک است. شرق آسیا تنها ۸ درصد از مواد غذایی خود را وارد میکند، اما منطقهای است که بیشترین حجم مواد غذایی را در جهان وارد میکند. خاورمیانه و شمال آفریقا بیشترین وابستگی را به واردات کالاهای اساسی دارند. خاورمیانه ۳۱ درصد از مواد غذایی خود را از جمله ۵۵ درصد غلات و ۹۱ درصد از روغن و ۷۰ درصد شکر خود را وارد میکند. این منطقه از سال ۲۰۰۵ با بیشترین وابستگی وارداتی برای تأمین مواد غذایی خود روبرو است. به نوبه خود، تنها ۹ درصد از تولیدات غذایی خود را صادر میکند که عمدتاً محصولاتی مانند آجیل و میوهجات و همچنین روغن و شکر است. اقیانوسیه دارای مطلوبترین تراز تجاری است. اقیانوسیه تنها ۷ درصد از مواد غذایی خود را وارد میکند، اما ۵۱ درصد از تولید خود را صادر میکند. این کشور دارای مطلوبترین تراز تجاری غذایی در جهان است. صادرات اصلی آن غلات است که به شرق آسیا و مناطق آسیای جنوبی و مرکزی میرود و محصولات روغنی که عمدتاً به اروپا فروخته میشود. آمریکای لاتین ۱۵ درصد از مواد غذایی خود را وارد میکند، اما ۲۱ درصد از تولیدات خود را صادر میکند. صادرات اصلی آن محصولات روغنی است که به آسیای شرقی فروخته میشود و طیف وسیعی از محصولات دیگر از جمله شکر، میوهها و غلات. این منطقه عمدتاً محصولات غیر غذایی مانند گل و گیاهان زنده را از اروپا وارد میکند، اما محصولات غذایی را نیز از ایالات متحده و کانادا وارد میکند.
در تحلیل نهایی، عظمت سیستم غذایی از دادههای ارائه شده آشکار است. از زمان جنگ جهانی دوم، این سیستم تولید خود را در بسیاری از دستههای غذا سه برابر کرده است تا با رشد جمعیت و تغییرات در الگوهای تقاضای غذا همگام شود. افزایش مداوم در توان عملیاتی منابع و فناوری تولید، فشارهای بیشتری را هم بر پایه منابع بیوفیزیکی سیستم غذایی و هم بر افراد و حیوانات تحت تأثیر آن وارد کرده است. انقلاب سبز نقش مهمی در ایجاد روشهای تولید فشرده کشاورزی در سطح جهانی و شکلدهی فلسفههای حاکم بر رویه اصلی کشاورزی ایفا کرد. اگرچه بهطور گستردهای با کمک به جلوگیری از کمبود مواد غذایی در مقیاس بزرگ در دوران پس از جنگ جهانی دوم شناخته میشود، اقدامات تشدید شده توسط انقلاب سبز نیز بهدلیل ایجاد تخریب اکولوژیکی و ایجاد وابستگی به منابع غیرقابل تجدید مانند سوختهای فسیلی مورد انتقاد قرار گرفته است. سیستم غذایی بزرگترین عامل کاهش تنوع زیستی جهانی است. امروزه به ازای هر نفر غذای تولید شده بیشتر از همیشه است.
روندهای کلیدی که منجر به الگوی گسترش و ساختار سیستم غذایی شده است شامل افزایش جمعیت جهانی، ثروت و شهرنشینی با رشد طبقه متوسط است. این افزایشها با تغییراتی در ترجیحات غذایی مصرفکننده مرتبط است که منجر به افزایش پیچیدگی و شدت بهرهبرداری از منابع پایه در نظام بهرهبرداری کشاورزی در جهانشده است. در سال ۲۰۱۲، سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد تخمین زد که تا سال ۲۰۵۰ باید براساس سناریوی تجاری معمولی، تولید غذا را ۶۰ درصد افزایش دهیم. از زمان پیشبینیهای فائو، میزان غذا مطابق با تقاضای افزایش جمعیت مورد بازنگری قرار گرفته است و احتمالاً تقاضای غذا باید دو برابر شود. این نشاندهنده افزایش بزرگتر از سطح تولید امروزی نسبت به پیشرفتهای انقلاب سبز از دهه ۱۹۶۰ است از آنجایی که سیستم غذایی در دهههای گذشته به تدریج تکامل و گسترش یافته است، بسیاری از این نگرانیها به جای حل شدن بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
یک سیستم غذایی سازگار و انعطافپذیر سیستمی است که قادر به پاسخگویی به شرایط در حال تغییر و چالشهای جدید در زمان ظهور خواهد بود. این یکی از مهمترین معیارهای سیستمی برای یک سیستم غذایی پایدار است، زیرا ما نمیتوانیم همه شرایط یا تغییراتی را که در آینده پدیدار میشوند پیشبینی کنیم. ظرفیت تطبیقی و انعطافپذیری باید در هر دو جنبه بیوفیزیکی سیستم (از طریق حفظ تنوع زیستی، حفظ سیستمهای خاک سالم، حفظ ظرفیت بافر در آب و غیره) و جنبههای اجتماعی-اقتصادی سیستم (انتقال دانش، توسعه ظرفیت سازمانی، حذف چرخههای فقر و غیره) موردنظر قرار گیرد. تصویر ذهنی این آمارها به این واقعیت اشاره میکند که راهحلهای مؤثرتر و بادوامتری برای دستیابی به یک آینده غذایی پایدار و انعطافپذیر ممکن است.